IRNON.com
خواندنيهايي از فروغ ولايت امام جواد(ع)
 

نوشتار زيرخواندنيهايي از سيره سجاده نشين عالم معرفت و توحيد، آيينه پرشكوه جمال و جلال خداوندي، مونس ملايك مقرب الهي، اسوه عرفان ربوبي، تبسّم رحمت معبود بر خلايق، مظهر مهر و عطوفت خداوند، حضرت جوادالائمه (ع) است كه به مناسبت ميلاد آن حضرت تقديم عاشقان ولايت و رهپويان خط امامت مي گردد.


 

ميلاد اسوه شكيبايي، تنديس تقوا و پارسايي، مشعل حق و حقيقت، جلوه جمال الهي و جلال كبريايي، الهام بخش اخلاص و معرفت حضرت جوادالائمه امام محمدِتقي، عليه السلام ، بر عاشقان شجره طيبه ولايت و امامت و رهپويان راه حقيقت مبارك باد.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تولّد

پايان انتظار
47 سال از عمر شريف امام رضا عليه السلام مي گذشت، ولي هنوز آن حضرت صاحب فرزند نشده بود. اين موضوع براي شيعيان و دوستداران اهل بيت نگران كننده بود؛ زيرا همگان مي دانستند كه براساس روايات رسيده از پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و ائمه اطهار عليهم السلام ، امام نهم فرزند امام رضاست. به همين دليل مشتاقانه در انتظار بودند تا خداي متعال پسري به ايشان عنايت بفرمايد. گاهي بعضي از دوستان، از حضرت پرسش هايي در مورد امام بعدي مي كردند. امام رضا عليه السلام آنان را دلداري مي داد و مي فرمود: «خداوند پسري به من خواهد داد كه وارث من و امام پس از من خواهد بود». سرانجام روزهاي انتظار به پايان رسيد، گلشن رضوي به بوي خوش گل محمدي معطر شد و امام جواد عليه السلام در دهم رجب سال 195 هجري قمري در مدينه ديده به جهان گشود.

فرزندان
امام جواد عليه السلام فرزنداني داشت كه نزد حضرت بزرگ شده و به مقامات بالايي از علم و عرفان رسيدند. يكي از فرزندان حضرت، امام دهم حضرت هادي عليه السلام است كه پس از پدر، امامت امت اسلامي را به عهده گرفت. موسي مبرقع فرزند ديگر امام جواد عليه السلام است. او در مدينه متولد شد و پس از شهادت پدر بزرگوارش به كوفه مسافرت نمود و در آن جا مسكن گزيد. بعد از مدتي كوفه را به مقصد شهر قم ترك كرد و در سال 256 ق وارد قم شد و در سال 296ق در آن شهر رحلت كرد و همان جا دفن شد. يكي ديگر از فرزندان امام جواد عليه السلام حكيمه است. امام هادي عليه السلام ، نرجس خاتون مادر امام زمان را به ايشان سپرد تا احكام و معارف اسلامي را به او بياموزد.حكيمه در شب تولد وجود مقدس امام زمان(عج) در كنار نرجس خاتون بود و از او مراقبت مي نمود. حكيمه بعد از شهادت امام حسن عسكري عليه السلام ، مقام سفارت امام زمان عليه السلام را به عهده داشت و عرايض و نامه هاي مردم را به امام مي رساند.

زيارت امام
روز چهارشنبه به چهار تن از امامان معصوم، از جمله امام جواد عليه السلام تعلق دارد. امام عسكري عليه السلام در فضيلت زيارت امام جواد عليه السلام مي فرمايد: «براي زيارت كنندگان جدّم امام جواد عليه السلام ، ثواب بزرگي از طرف خداوند است». وجود مقدس امام زمان(عج) هم در شب هاي جمعه به زيارت جدّ بزرگوارش مشرف مي شود. در قسمتي از زيارت نامه امام جواد عليه السلام آمده است: «سلام بر تو اي نور خدا در تاريكي هاي زمين، سلام بر تو اي ستون دين، شهادت مي دهم كسي كه پيرو تو شد، در راه حق و هدايت گام نهاده وهر كس تو را انكار كرده و با تو دشمني كند، گمراه شده است».

ازدواج
هنگامي كه مأمون خليفه عباسي شهر طوس را ترك كرد و بغداد را مركز حكومت خود قرار داد، در نامه اي به امام جواد عليه السلام ، حضرت را بدان جا فرا خوانْد. با توجه به اين كه اين دعوت نيز مانند دعوت امام رضا عليه السلام به شهر طوس، دعوتي ظاهري و در واقع سفري اجباري بود، امام جواد عليه السلام به ناچار به شهر بغداد رفت. مأمون، آن حضرت را به كاخ خود دعوت نمود و پيشنهاد كرد با دخترش ام الفضل ازدواج كند. امام در مقابل اين پيشنهاد سكوت نمود. مأمون اين سكوت را علامت رضايت شمرد و حضرت با ام الفضل ازدواج كرد. ازدواج امام جواد عليه السلام با ام الفضل كاملاً سياسي بود و مأمون با اين كار، اهدافي را دنبال مي كرد كه كنترل هميشگي امام، جلوگيري از قيام علويان و مشروع جلوه دادن فضاي فاسد دربارو لطمه بر قداست آن حضرت، از آن شمارند.

شاگردان
يكي از ابعاد بزرگ زندگي امامان معصوم عليهم السلام بُعد فرهنگي آنان است. هر كدام از پيشوايان ما، در عصر خود فعاليت فرهنگي داشته و شاگرداني را در مكتب خويش تربيت مي كردند و علوم و دانش هاي خود را به دست آنان در جامعه منتشر مي ساختند. البته شرايط اجتماعي و سياسي زمان آنان يكسان نبود و از دوره امام جواد عليه السلام به بعد، به دليل فشارهاي سياسي و كنترل شديد فعاليت آنان از طرف دربار، فعاليت آن بزرگواران بسيار محدود بود و از اين نظر، تعداد راويان و پرورش يافتگان مكتب آنان نسبت به زمان ائمه ديگر كاهش چشمگيري يافته بود. ولي با تمامي اين مشكلات، امام جواد عليه السلام از تمام فرصت هايي كه به دست مي آمد استفاده مي كرد و بر جهاد علمي و تربيت شاگردان و اصحاب شايسته اهتمام مي ورزيد.

سفيران هدايت
با توجه به ايجاد محدوديت از طرف خلفاي عباسي و پراكنده بودن شيعيان در مناطق مختلف، امام جواد عليه السلام از راه برگزيدن وكيل و نمايندگان، ارتباط خود را با شيعيان حفظ مي كرد. امام جواد عليه السلام كارگزاراني را به سراسر قلمرو حكومت خليفه عباسي مي فرستاد و با فعاليت گسترده آنان، از تجزيه نيروهاي مؤمن و شيعيان جلوگيري مي نمود. كارگزاران امام در بسياري از مناطق حكومت اسلامي مانند اهواز، همدان، سيستان، ري، بصره، واسط، بغداد، كوفه و قم پخش شده بودند و اهداف و آرمان هاي امام را پياده كرده، از انحراف فكري دوستداران اهل بيت جلوگيري مي كردند. امام جواد عليه السلام به هواداران خود اجازه داده بود تا به درون دستگاه حكومت عباسي نفوذ كرده و مناصب حساس را در دست بگيرند. علي بن مهزيار اهوازي در شهر اهواز، ابراهيم بن محمد همداني در شهر همدان و خيران الخادم از جمله كارگزاران مهم حضرت به شمار مي آمدند.

نامه ها
پراكنده بودن شيعيان و دسترسي نداشتن آنان به امام جواد عليه السلام ، باعث شد تا دوستداران اهل بيت به شيوه نامه نگاري روآورده و مشكلات و مسايل خود را از اين راه حل كنند. هم اكنون حدود 157 نامه از حضرت جواد عليه السلام به يادگار مانده است كه بيشتر آنها را مسايل شرعي و احكام فقهي تشكيل مي دهد. افزون بر اين ها، امام جواد عليه السلام نامه هايي به بعضي از افراد و شهرها فرستاده كه مي توان به نامه امام به ابراهيم بن محمد همداني و مردم شهر همدان اشاره كرد. امام جواد عليه السلام در پاسخ نامه ابراهيم بن محمد همداني كه سِمَت وكالت حضرت را برعهده داشت، نوشت: «وجوه ارسالي رسيد، خدا از تو قبول فرموده و از شيعيان ما راضي باشد و آنان را در دنيا و آخرت در كنار ما قرار دهد». امام در ادامه اين نامه مي نويسد: «سفارش شما را به نضر بن محمد همداني كرده و موقعيت تو را در نزد خود به اطلاع او رساندم. به دوستان خود در همدان نامه اي نوشته و به آنان تاكيد كرده ام كه از تو پيروي كنند؛ زيرا من، جز تو وكيلي در آن ناحيه ندارم».

مقام علمي
مأمون خليفه عباسي مقام و منزلت امام جواد عليه السلام را مي شناخت و به حقانيت حضرت آگاهي داشت. او مي دانست كه امامان معصوم عليهم السلام ، رشته محكم الهي و حجت خدا بر مردم هستند و به فضل، دانايي، پارسايي و كرامت آنان آگاه بود. با اين حال، براي خاموش كردن نور الهي و نابود كردن آثار و نشانه هاي آن از هيچ كوششي دريغ نمي ورزيد. مأمون وقتي كمي سن امام جواد عليه السلام رامشاهده نمود، دست به تجربه اي كوچك زد. عباسيان نيز او را براي كوبيدن شخصيت حضرت تحريك مي كردند. مأمون دستور داد تمام عالمان و بزرگان شهر با امام جواد عليه السلام مناظره كنند. البته امام عليه السلام هم با پاسخ هاي علمي و منطقي، آنان را قانع ساخت و نقشه شوم مأمون را نقش بر آب كرد. امام جواد عليه السلام در دوران حيات كوتاه خود، مناظره هاي زيادي با بزرگان و عالمان شهرهاي مختلف انجام داد و در تمام آن جلسات، پيروزمندانه از مناظره بيرون رفت.

امام از زبان خود
پس از شهادت جانسوز امام رضا عليه السلام در شهر طوس، امام جواد عليه السلام در شهر مدينه در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله حاضر شد و براي مردم سخنراني كرد. در آن هنگام، امام جواد عليه السلام در سنين كودكي بود. ايشان در ابتداي سخنراني بعد از حمد و ستايش خداوند متعال به معرفي خود پرداخت و فرمود: «من محمد بن علي الرضا هستم. من به انساب و نسل هاي مردم در صلب پدرانشان آگاهم. من به ظاهر و باطن شما و به مسيري كه در پيش داريد واقفم و بهتر از خود شما مي دانم. علمي كه خداوند به من عنايت كرده، مربوط به قبل از خلقت همه خلايق است و اين علم، بعد از نابودي آسمان ها و زمين نيز باقي خواهد ماند. اگر اهل باطل و دولتمردان گمراه و اهل شك و ترديد گرفتار سركشي و حيرت نمي شدند، سخناني بيان مي كردم كه اولين و آخرين شما را به شگفتي بكشاند».

پدر به فدايت
محمد بن عيسي بن زياد مي گويد: هنگامي كه امام رضا عليه السلام در طوس بود، در دفتر كار ابوعباده نشسته بودم. او و دو خدمتكارش، از روي نامه اي رونوشت مي كردند. حس كنجكاوي مرا تحريك كرد و از كارشان پرسيدم. ابوعباده اندكي خاموش شد و گفت: از نامه ابوالحسن علي بن موسي الرضا عليه السلام رونوشتي برمي داريم. با اشتياق پرسيدم: امام نامه را به چه كسي نوشته است؟. گفت به فرزندش ابوجعفر محمد الجواد عليه السلام . از ايشان تقاضا كردم تا اجازه دهند نامه حضرت را زيارت كنم. امام در نامه كوتاهي به فرزندش امام جواد عليه السلام چنين نوشته بود: «به نام خداوند بخشنده و مهربان. خداوند تو را زنده بدارد و از شر دشمنان محافظت نمايد. پسرم! پدرت به فداي تو باد. من در حيات خود ثروت و دارايي ام را در اختيار تو گذاشته ام تا به وسيله آن، اقوام و بستگان خود را از فقر برهاني و اقوام جدت موسي بن جعفر عليه السلام را خشنود سازي».

تجليل پدر
امام رضا عليه السلام پدر بزرگوار امام جواد عليه السلام به فرزند عزيزش افتخار مي كرد و همواره او را مورد لطف و عنايت خود قرار مي داد. حضرت، از امام جواد عليه السلام با احترام فراوان ياد مي كرد و به شايستگي تجليل مي نمود. هر گاه امام به فرزندش نامه مي نوشت مي فرمود: من به ابوجعفر نامه نوشتم، و هر زماني كه از امام جواد عليه السلام به امام رضا عليه السلام در شهر طوس نامه اي مي رسيد، دوستان و شيعيان را از اين امر با خبر مي كرد و مي فرمود: ابوجعفر برايم نامه اي نوشته است. امام رضا عليه السلام براي بزرگداشت و احترام وي، همواره از كنيه امام جواد عليه السلام استفاده مي نمود كه نشان احترام به آن حضرت است.

مسافر
امام جواد عليه السلام درشهر مقدس مدينه منزل گزيده بود و از آن جا امت اسلامي را رهبري مي كرد. آن حضرت بارها به شهرهاي مختلف اسلامي مسافرت كرد. البته بيشتر مسافرت هاي امام، به شهر مقدس مكه بود كه براي انجام مناسك حج صورت مي گرفت. در يكي از مسافرت ها، ايشان به همراه پدر بزرگوار خود به زيارت خانه خدا مشرف شد. پس از شهادت امام رضا عليه السلام ، نخستين مسافرت اجباري حضرت، به دستور مأمون خليفه عباسي به شهر بغداد بود كه بعد از مدتي اقامت در آن جا، دوباره به مدينه بازگشت. امام جواد عليه السلام براي بار دوم از سوي معتصم عباسي به بغداد فراخوانده شد. ايشان در سال 220ق وارد بغداد شد و تا آخرين لحظات عمر شريفش و به مدت يازده ماه در آن جا اقامت داشت.

سرزمين عشق
با ورود امام رضا عليه السلام به خاك ايران و ارتباط مردم مسلمان با حضرت، ايران به كانون بزرگ عشق و ارادت و محبت به اهل بيت پيامبر تبديل شد. شهرهاي مذهبي قم و ري از مراكز مهم شيعه شمرده مي شد كه در دوران امام جواد عليه السلام نيز، شيعيان اين ديار با حضرت در ارتباط بودند. احمد بن محمد بن عيسي كه از وي به عنوان شيخ القميين ياد شده، از ياران امام جواد عليه السلام بود كه محضر نوراني امام عسكري عليه السلام را نيز درك كرده است. شيعيان ايران افزون بر ارتباط از راه وكلاي حضرت، در ايام حج در مدينه با امام ديدار مي كردند و خمس اموال خود را به خدمت امام مي فرستادند. حضرت جواد عليه السلام دربيشتر شهرهاي ايران وكيل و نماينده داشت.

بدرقه
مأمون عباسي بسيار مايل بود امام جواد عليه السلام در شهر بغداد بماند تا بدين وسيله، حضرت و شيعيانش تحت نظر باشند و او نيز به نظام سلطه وظالم خود مشروعيت بخشد. ولي امام جواد عليه السلام نان جوين و نمك خشن را در حرم حضرت رسول صلي الله عليه و آله وسلم ، از امكانات و زندگي اشرافي بهتر مي دانست. بدين دليل، امام آماده بازگشت به مدينه شد. وقتي آن حضرت مي خواست بغداد را ترك كند، گروهي از مردم آن شهر، حضرت را تا دروازه كوفه بدرقه شكوهمندي كردند و سپس امام عليه السلام ، آن جا را به مقصد مدينه ترك كرد.

نمونه هايي از سيره امام جواد عليه السلام
------------------------------------------------
عيادت
امام جواد عليه السلام ، وقتي خبر بيماري كسي را مي شنيد، به عيادتش مي شتافت و از او دلجويي مي كرد. روزي امام جواد عليه السلام به عيادت يكي از ياران خود رفت. وقتي در بالين او نشست، متوجه شد بيمار گريه مي كند. حضرت فرمود: «اي بنده خدا! آيا از مرگ مي ترسي؟ اگر چرك و كثافات تو را فرا گرفته و موجب ناراحتي شود و جراحات و زخم هاي پوستي در بدن به وجود آيد و بداني كه شستشوي در حمام، همه ناراحتي ها وامراض را از بين مي برد، آيا دوست داري وارد حمام شده و بدنت را بشويي و از زخم ها و آلودگي ها پاك شوي؟» بيمار مقداري آرام شد و رو به امام كرد و گفت: البته كه دوست دارم. امام فرمودند: «مرگ براي مؤمن همانند حمامي است كه انسان را از تمام رنج ها و سختي ها رهانيده و به سوي شادكامي مي برد». بيمار از كلام امام آرام گرفت و عافيت و نشاط پيدا كرده، نگراني اش از بين رفت.

پرهيز از تجمل
غذاي امام جواد عليه السلام همانند جد بزرگوارش اميرمؤمنان عليه السلام خيلي ساده و به دور از تشريفات بود. ايشان همانند تنگدستان جامعه غذا مي خورد و با ديگران هم غذا مي شد. امام جواد عليه السلام از اين كه در كاخ هاي عباسيان به آسودگي و در رفاه زندگي كند و امور ديني شيعيان را به فراموشي بسپارد، راضي نبود و اگر شرايطي براي ترك اقامت در بغداد فراهم مي شد، آن شهر را ترك مي كرد. يكي از ياران امام مي گويد: در بغداد بر امام جواد عليه السلام وارد شدم و زندگي او را مشاهده نمودم. با خود گفتم: حال كه امام به اين زندگي مرفه رسيده، هرگز به مدينه باز نمي گردد. امام لحظه اي سر به زير افكند و آن گاه سر برداشت. ديدم رنگ چهره امام از اندوه زرد شده است. حضرت رو به من كرد و فرمود: اي حسين! نان جوين و نمك نيمكوب در حرم رسول خدا صلي الله عليه و آله بهتر از اين هاست. به همين دليل امام در بغداد نماند و به همراه همسرش ام الفضل به مدينه بازگشت و تا سال 220 در مدينه بود.

هديه دادن
هديه دادن از آداب و رسوم زيبايي است كه در اسلام نيز به آن سفارش شده و باعث ايجاد دوستي و از بين رفتن كينه وكدورت مي شود. امامان معصوم نيز براي خشنود كردن ديگران، به آنان هديه مي دادند. هنگامي كه امام جواد عليه السلام از مدينه عازم عراق شد، خانواده خود را مورد لطف و مهرباني قرار داد. حضرت فرزند عزيزش امام هادي عليه السلام را روي زانوهاي خود نشاند و فرمود: فرزندم! چه چيزي دوست داري تا از عراق برايت هديه بياورم؟. امام هادي عليه السلام فرمودند: دوست دارم برايم شمشيري برّان بياوري. حضرت فرزند ديگرش موسي مبرقع را نيز مورد خطاب قرار داد و فرمود: تو چه مي خواهي تا هنگام برگشتن برايت هديه بياورم. او جواب داد من دوست دارم برايم اسبي بياوري.

نهي از منكر
در مجلس مأمون عباسي، شخصي آوازخوان و تارزن به نام «مُخارق» بود كه ريش بلندي داشت. مأمون عباسي از اوخواست تا كاري كند امام جواد عليه السلام از حالت معنوي بيرون آمده، قلب او به امور دنيا سرگرم شود. مخارق در مقابل امام جواد عليه السلام نشست و شروع به آواز خواني كرد. اهل مجلس اطراف او را گرفتند، ولي امام نهم توجهي نكرد. وقتي حضرت مشاهده نمود كه آوازخوان از كار زشت خود دست برنمي دارد، فريادي كشيد و فرمود: اي ريش بلند! از خدا بترس. مخارق از فرياد امام چنان وحشت زده شد كه ساز و تار از دستش افتاد، دستش فلج شد و تا آخر عمر هم بهبودي نيافت. مأمون او را طلبيد و ماجرا را پرسيد. او گفت: هنگامي كه امام جواد عليه السلام بر سرم فرياد كشيد، آن چنان وحشت زده شدم كه هنوز هم ترس و وحشت تمام وجودم را فرا گرفته است.

بخشش
بخشش در راه خدا، يكي از ويژگي هاي بارز اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله است و آنان براي جلب رضايت پروردگار، كمك هاي فراواني به نيازمندان مي كردند. نهمين پيشواي مسلمين حضرت جواد عليه السلام نيز همانند اجداد بزرگوار خود به مستمندان كمك مي كرد. برنامه عملي امام جواد عليه السلام براساس نامه اي بود كه از طرف پدر بزرگوارش امام رضا عليه السلام از خراسان براي ايشان فرستاده شده بود. امام رضا عليه السلام در اين نامه به فرزند عزيزش نوشت: «من به خاطر حقي كه بر تو دارم، از تو مي خواهم كه هرگاه تصميم به خارج شدن از منزل داري، از درِ بزرگ داخل و خارج شوي. هنگامي كه سوار مركب خود مي شوي، همراه خود طلا و نقره بردارو هر كس از تو درخواست كمك نمود، به او نيكي كن...».

تشنه معرفت
حضرت عبدالعظيم حسني، از شاگردان برجسته امام جواد عليه السلام مي گويد: به محضر مبارك امام جواد عليه السلام رسيدم و از حضرت درخواست حديثي نمودم كه از پدران بزرگوارش نقل شده باشد. حضرت فرمودند جد بزرگوارم اميرمؤمنان عليه السلام فرمودند: «تا وقتي مردم با هم تفاوت داشته باشند، در خير و سعادت هستند و وقتي يكسان شدند هلاك مي شوند». گفتم: اي فرزند رسول خدا! باز هم بفرماييد. فرمود: اميرمؤمنان عليه السلام فرمودند: «اگر عيب شما بر ديگري آشكار شود، همديگر را دفن نمي كنيد». گفتم: باز هم بفرماييد. فرمود: امام علي عليه السلام مي فرمايد: «همنشيني با اشرار و انسان هاي بد، سبب بدگماني به خوبان مي شود». عرض كردم: اي فرزند رسول خدا! باز هم بفرماييد. حضرت فرمودند: اميرمؤمنان فرموده است: «بدترين توشه براي سفر قيامت، ظلم و ستم كردن بر بندگان خداست». گفتم: باز هم بفرماييد. حضرت فرمودند: اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود: «تدبير و انديشه قبل از اقدام به كار، تو را از پشيماني حفظ مي كند».

شريك جرم
ستم و تجاوز به حقوق ديگران، از گناهان بزرگي است كه جز با بخشيدن صاحب حق، بخشيده نمي شود. در شرع مقدس اسلام مسئوليت و كيفر ظلم، افزون بر اين كه متوجه ظالم است، كساني را هم كه به طور غير مستقيم با آن ظلم در ارتباط بوده اند در برمي گيرد. پيشواي نهم شيعيان امام جواد عليه السلام در بياني مي فرمايد: «كسي كه به شخص ستمگر كمك كند يا به ستم كردن ديگران رضايت داده و خوشحال شود، در كيفر ستم مانند ستمكاران سهيم است».

پيام رستگاري
يكي از آرزوهاي ديرينه جوامع بشري، سعادت و خوشبختي آنان در تمام زمينه هاي زندگي است. اين امر، در جوامع اسلامي از اهميت زيادي برخوردار بوده و مسلمانان افزون بر نيك بختي دنيوي، خواهان سعادت اخروي و هم نشيني با رهبران و اولياي الهي در جهان پس از مرگ هستند. براي رسيدن به اين مقام والا، راهنمايي هايي از بزرگان دين رسيده كه عمل به آن ها، ضامن نيك بختي و هم نشيني با اولياي الهي شمرده شده است. اسماعيل بن سهل مي گويد: به امام جواد عليه السلام نامه نوشته و از ايشان خواستم چيزي به من تعليم دهد تا با عمل كردن به آن، در دنيا و آخرت همراه آنان باشم و از آنان جدا نشوم. حضرت در جواب نامه نوشتند: «سوره قدر را زياد بخوان و لب هاي خود را به استغفار و طلب آمرزش تازه كن».

نصيحت
امام جواد عليه السلام همواره در خدمت مردم بود و از هدايت آنان غفلت نمي كرد. درِ خانه آن حضرت به روي تمام مردم باز بود و ايشان نيز به تمام درخواست هاي آنان پاسخ مي داد. روزي شخصي خدمت امام جواد عليه السلام رسيد و از حضرت درخواست نصيحت و موعظه نمود. امام رو به او كرد و فرمود: آيا گفته مرا قبول مي كني تا تو را نصيحت كنم؟ سؤال كننده گفت: آري، اي فرزند رسول خدا، امام فرمود: «صبر و تحمل را بالش خود قرار بده و با تنگدستي دست به گردن شو و آرزوها و درخواست هاي نفساني را ترك كن و با هواي نفس خود مخالفت نما. بدان كه در حقيقت تو هيچ گاه از نظر و نگاه خداوند دور نيستي و خداي متعال تمام كارهاي تو را مي بيند و به آن ها بيناست. پس مواظب باش و دقت كن كه چگونه با خداي خود معامله مي كني».

اهل معروف
ابوهاشم جعفري يكي از شاگردان بزرگ امام جواد عليه السلام مي گويد: روزي در نزد امام جواد عليه السلام نشسته بودم. امام در ضمن بيانات خود فرمود: در بهشت، دري به نام «معروف» است كه فقط اهل معروف و كارهاي شايسته از آن در وارد مي شوند. با شنيدن اين كلام، در قلب خود خداوند را حمد و ستايش كردم و از اين كه مي توانم نيازهاي مردم را برآورده كرده (و از اهل معروف باشم) خوشحال شدم. امام جواد عليه السلام نگاهي به من كرد و فرمود: «اي اباهاشم! كساني كه در دنيا اهل معروف و كارهاي نيك باشند، در آخرت هم اهل معروف هستند (و از همان در وارد بهشت مي شوند). خداوند تو را از آنان قرار داده و مورد لطف و رحمت خود قرار دهد».

زينت
امام جواد عليه السلام در بياني كوتاه و جامع، زينت هاي انسان را برشمرده و همگان را به زينت كردن خود به آن ها توصيه مي كردند. آن حضرت مي فرمايد: «پارسايي و عفت، زينت تنگدستي و شكر، زينت توانگري است. صبر و شكيبايي، زينت بلا و گرفتاري و تواضع و فروتني، زينت حَسَب و نَسَب است. شيوايي و رسا بودن زينت كلام، و عدالت، زينت ايمان و وقار و آرامش، زينت عبادت است. فروتني، زينت علم، ادب نيك، زينت عقل، و گشاده رويي، زينت حلم و بردباري است.ترك منت، زينت معروف، و خضوع و خشوع، زينت نماز و بذل و بخشش، زينت نفس آدمي است».

روزگار رهايي
ظهور وقيام امام زمان(عج) از اساسي ترين پرسش ها و دغدغه هاي شيعيان از دير زمان بوده و هست. شاگردان و دوستداران اهل بيت در فرصت هاي مناسب، درباره اين رويداد بزرگ اسلامي از امام سؤال مي كردند. روزي عبدالعظيم حسني، شاگرد نمونه امام جواد عليه السلام درباره امام زمان(عج) و ظهور ايشان سؤال كرد. امام در پاسخ او فرمود: «قائم ما، مهدي است كه به امر خدا مردم را به دين خدا راهنمايي مي كند. او سومين فرزند از نوادگان من است. خداوند كار ظهور او را در يك شب فراهم مي كند و جهان را پر از عدل و داد كرده و زمين را از اهل كفر پاك مي سازد. مهدي كسي است كه انتظار ظهورش براي همگان واجب، و در هنگام غيبت، اطاعت از وي لازم است. اصحاب او به اندازه اصحاب بدر، 313 نفر هستند. قسم به خدا اگر از دنيا فقط يك روز بماند، آن روز آن قدر طولاني مي شود كه ايشان ظهور كرده و جهان را از عدل و داد پر كند».

انتخاب همسر
امروزه بالا رفتن سن ازدواج، يكي از مشكلات مهم و اساسي جوانان است. اگرچه اين مسأله علل گوناگوني دارد، ولي انتخاب همسر مناسب، از عواملي است كه فكر بيشتر خانواده ها را به خود مشغول كرده است. امام جواد عليه السلام در پاسخ نامه ابراهيم محمد كه درباره ازدواج دخترش از حضرت نظرخواهي كرده بود، معيار همسر نمونه را با استناد به روايت رسول گرامي اسلام حضرت محمد صلي الله عليه و آله وسلم بيان كرده و مي فرمايد: اي ابراهيم! رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: «اگر خواستگاري براي دختر شما آمد كه اخلاق و دينداري او مورد رضايت شما بود، دختر خود را به او بدهيد». پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم در ادامه اين روايت، از بالا رفتن سن ازدواج به عنوان يك آفت اجتماعي ياد كرده و مي فرمايد: «اگر دختر خود را به همسر مناسب نداديد و پسر و دختر بزرگ شده و بدون همسر باقي بمانند، فتنه و فساد بزرگي دامنگير جامعه خواهد شد».

پاداش محبت
محمد بن وليد كرماني مي گويد: از امام جواد عليه السلام پرسيدم: براي دوستان و خدمتگزاران شما چه اجر و پاداشي است؟ حضرت فرمود: غلام امام صادق عليه السلام روزي مشغول نگهداري مركب امام بود كه گروهي از اهل خراسان به ديدن امام صادق عليه السلام آمدند. يكي از آن ها به غلام گفت: از امام بخواه كه مرا به جاي تو به خدمتكاري قبول كند تا من غلام او باشم و در عوض تمام دارايي من مال تو باشد. غلام پذيرفت و نزد امام رفت و جريان را براي امام تعريف كرد. حضرت صادق عليه السلام فرمود: اگر تو از خدمتگزاري ما سير شده اي من قبول مي كنم و چون مدت زيادي همراه ما بودي نخست نصيحتي مي كنم، آن وقت اختيار با توست. بدان چون روز قيامت شود، رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله به خدا تمسك مي جويد و اميرمؤمنان عليه السلام به پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم و امامان عليهم السلام به اميرمؤمنان عليه السلام و شيعيان و دوستداران ما به امامان عليهم السلام متوسل شده و داخل جايگاه آنان مي شوند. غلام از شنيدن اين سخن، رو به حضرت كرد و گفت: در خدمت شما مي مانم و آخرت را بر دنيا اختيار مي كنم.

خشم زمين
علي بن مهزيار اهوازي، نماينده امام جواد عليه السلام در اهواز و از خواص حضرت مي گويد: در شهر اهواز فراوان زلزله مي آمد تا جايي كه تصميم گرفتم آن شهر را ترك كرده و به شهر ديگري نقل مكان كنم. اما قبل از آن كه تصميم خود را عملي كنم، موضوع را به وسيله نامه با امام جواد عليه السلام در ميان گذاشتم. آن حضرت درجواب نامه من نوشت «شهر خود را ترك نكنيد، بلكه به مردم بگوييد روز چهارشنبه، پنج شنبه وجمعه را روزه گرفته و غسل كنند و در روز جمعه با لباس هاي پاك و تميز، از شهر خارج شده و به دعا و نيايش با خداوند بپردازند تا خداوند بدين وسيله، بلاي زلزله را از شما برطرف كند». علي بن مهزيار مي گويد: ما دستورات حضرت را اجرا كرديم و زلزله آرام گرفت و زندگي مردم به حالت عادي برگشت».

خورشيد زندگي
بكربن صالح از ياران امام رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام مي گويد: دامادم در نامه اي به ابوجعفر نوشت: پدري دارم كه عقيده فاسدي داشته و با اهل بيت پيامبر دشمني مي ورزد. او با من هم بدرفتاري كرده و مرا آزار و اذيت مي دهد. اي مولاي من! نخست از تو مي خواهم براي توفيق من دعا كني، و دوم اينكه نظر مبارك شما را در مورد پدرم بدانم؟ آيا عليه او افشاگري كرده و فساد عقيده او را به ديگران بگويم، يا اين كه با او مدارا كنم؟ امام جواد عليه السلام در جواب نامه فرمودند: «شرح حال تو را فهميدم. ان شاءاللّه از دعا كردن در حق تو غفلت نمي كنم. بدان كه مدارا كردن با پدرت براي تو بهتر است؛ زيرا بعد از هر مشكلي، گشايشي است. صبر و حوصله داشته باش كه عافيت و خير و پيروزي مخصوص پرهيزكاران است». بكر بن صالح مي گويد: «طولي نكشيد كه خداوند قلب پدر دامادم را دگرگون كرد و از مخالفت با فرزند خويش و اهل بيت پيامبر دست برداشت».

نبوغ علمي
امام جواد عليه السلام در دانش، بردباري، فصاحت، عبادت و ديگر فضيلت هاي اخلاقي ممتاز بود. ايشان هوشي شگفت و زباني گويا داشت و با وجود كمي سن، در علوم و حِكَم و فضايل و آداب، بي نظير بود.
سيد مرتضي در عيون المعجزات مي نويسد: «بيش از هشتاد نفر از فقهاي بغداد و شهرهاي ديگر، هنگام سفر به حج، عازم مدينه شدند و به محضر جواد الائمه عليه السلام شرفياب گرديدند. آنها سؤالات و مطالب علمي متعددي از حضرت پرسيدند و به پاسخ هاي قانع كننده اي رسيدند. بدين ترتيب، شبهه و ترديد آنان در مورد امامت آن حضرت برطرف گرديد و به مرحله يقين دست يافتند».

اباصلت و كرامت حضرت
اباصلت هروي كه از ياران نزديك امام رضا عليه السلام بود و پس از شهادت آن حضرت، به دستور مأمون به زندان افتاد، مي گويد: يك سال زنداني بودم و دلتنگ شدم. شبي بيدار ماندن و به عبادت و دعا پرداختم و پيامبر و خاندان گرامي او را شفيع خويش قرار دادم و خداوند را به حرمت آنان سوگند دادم كه مرا نجات بخشد. هنوز دعايم پايان نيافته بود كه ديدم امام جواد عليه السلام در زندان نزد من است. فرمود: اي اباصلت! سينه ات تنگ شده است؟ عرض كردم: آري به خدا سوگند. فرمود: برخيز! سپس دست بر زنجيرهاي من زد و قيد و بندها باز شد و دستم را گرفت و از زندان بيرون آورد. نگهبانان مرا ديدند، ولي به كرامت آن حضرت، توان سخن گفتن نداشتند. چون مرا بيرون آورد فرمود: «برو در امان خدا، بعد از اين هرگز مأمون را نخواهي ديد و او نيز تو را نخواهد ديد» و همچنان شد كه امام عليه السلام فرموده بود.

كرامتي ديگر
مأمون براي اينكه امام جواد عليه السلام را از نظرها بيندازد و ايشان را موافق بزم هاي خودش معرفي كند، به انواع حيله ها دست مي زد؛ از جمله، مردي نوازنده و خواننده را طلبيد و به او دستور داد نزد امام جواد عليه السلام رود و بنوازد و گفت كه اگر امام عليه السلام كمترين علاقه اي به وي نشان دهد، براي او كافي خواهد بود. آن مرد نزد امام عليه السلام رفت و شروع به نواختن ساز و خواندن آواز كرد. ساعتي چنين كرد، ولي امام عليه السلام هيچ توجهي به او نكرد تا سرانجام فرمود: «از خدا پروا كن». به ناگاه دست مرد از كار افتاد و سازش بر زمين افكنده شد.

ثروت از ديدگاه امام جواد عليه السلام
بخشش و احسان در راه خدا، يكي از ويژگي هاي اصلي امام جواد عليه السلام است. آن حضرت در جلب رضايت و خشنودي پروردگار عالم، از صرف هر نوع امكانات مالي و رفاهي به نيازمندان واقعي كوتاهي نمي كرد.

اصولاً مال و ثروت از نظر آن بزرگوار معناي ويژه اي داشت كه با مفهوم عادي آن ميان مردم متفاوت بود. آن حضرت مال و ثروت را در حدّي قبول داشت كه بتواند به وسيله آن، گِرِهي از مشكلات زندگي ديگران بگشايد يا ذخيره اي براي آخرت و تكميل معنويت خود فراهم آورد.

مبارزه با تغيير قوانين اسلام
امام جواد عليه السلام در مدت زندگي و امامت خود، با حكومت دو تن از خلفاي ستمگر عباسي هم دوره بود كه ويژگي كلي حكومت آنان، تغيير و تأويل قوانين اسلام بود. آنها چون از عمق جان به اجراي دستورات اسلامي پايبند نبودند و تنها به ظواهر مي پرداختند، به تدريج به بهانه رعايت حالِ جامعه اسلامي يا حفظ موقعيت حكومت، از عمل به احكام اسلام سرباز مي زدند و اين كار را روز به روز توسعه مي دادند. واكنش ها و مخالفت هاي امام عليه السلام در برابر اين گونه رفتارها، در بين مردم بازتاب گسترده اي مي يافت و گاه حتي سبب آزار و اذيت امام و پيروان صميمي ايشان از سوي حكومت مي گشت. از اين رو، در تاريخ مي خوانيم كه مدت عمر ايشان بسيار كوتاه بود و در بيست و پنجمين بهار زندگي خود، در اثر سم ستمگران به شهادت رسيد.

زيورها و زينت ها
حضرت جواد الائمه عليه السلام در سخني زيبا چنين مي فرمايد: «عفت، زينت فقر؛ شكرگزاري و سپاس، زينت ثروت؛ بردباري، زيور گرفتاري؛ فروتني، زينت بزرگواري و بلندپايگي و فصاحت، زينت سخن است. حفظ و نگهداري، زيور حديث؛ تواضع، زيور دانش؛ ادب، زيور عقل؛ خوشرويي، زيور سخاوت؛ ترك منّت، زيور نيكوكاري است و خشوع و تدبّر، زينت نماز است. زينت تقوا و ورع، ترك تمام آن چيزهايي است كه كوچك ترين نفعي به حال شخص نداشته باشد».

مراقبت هميشگي
نهمين امام شيعيان مي فرمايد: «بدان تو در هيچ شرايطي از ديدگاه پروردگار بيرون نخواهي بود. اكنون ببين چگونه و در چه شرايطي زندگي مي كني». از آثار ايمان به خداوند بزرگ، احساس مراقبت هميشگي است كه سرتاسر وجود فرد را تحت مراقبت، علم و آگاهي خود قرار مي دهد. به هر مقدار كه پايه ايمان انسان بالاتر رود، ادراك اين مراقبت بيشتر و عميق تر مي شود، تا آنجا كه او خود را به طور دائم در حضور و اشراف هميشگي حق تعالي مي بيند. اين نوع احساس، بزرگ ترين وسيله اصلاح فرد و اجتماع و عالي ترين و زيباترين جلوه ايمان است.

ثروت واقعي
بيشتر مردم در زندگي خود، تكيه گاه ها و اميدگاه هايي پيدا مي كنند. عده اي در اثر پندار غلط، چشم به افراد بانفوذ، ثروتمند و صاحبان جاه و رياست مي دوزند و آنان را تكيه گاه زندگي خود قرار مي دهند؛ غافل از آنكه امكانات زندگي آنان، زوال پذير است و خود آنان در نياز مطلق به سر مي برند. پس تنها تكيه گاه حقيقي كه هرگز فنا نمي پذيرد، ذات باري تعالي است و كسي كه به سرچشمه غنا و هستي ارتباط و اعتماد پيدا كند، هرگز به اين و آن احتياج نخواهد داشت. حضرت امام جواد عليه السلام در اين باره مي فرمايد: «فردي كه تنها تكيه گاهش پروردگار باشد، به غناي واقعي مي رسد و ديگران به او نياز پيدا مي كنند و هر كس تقوا و رستگاري پيشه خود سازد، مردم او را از صميم دل دوست مي دارند».

شرافت واقعي
برخي، افتخار و شرافت را در ثروت، رياست، رفاه، نَسَب، نژاد و قبيله گرايي جست وجو مي كنند و كساني را كه فاقد اين مزايا باشند، به ديده حقارت و پستي مي نگرند، ولي در منطق جوادالائمه عليه السلام شرافت واقعي و اصالت حقيقي، از آنِ دانشي است كه زينت بخش فرد مي گردد. بزرگواري و عظمت شخص، به امتيازها و فضيلت هاي روحي و معنوي وابسته است كه فرد در راه كسب آن، خود را به زحمت مي افكند. پيشواي نهم شيعيان ـ كه درود خداوند بر ايشان بادـ مي فرمايد: «شريف واقعي، فردي است كه به شرافتِ دانش آراسته گردد. سيادت و بزرگواري حقيقي هم با فردي است كه راه تقوا و خداشناسي را پيش گيرد».

پيروزي دشمن
در وجود هر فرد، دو رشته از فعاليت ها وجود دارد كه مي توان از آنها به عوامل منفي و مثبت وجود انسان تعبير كرد. عقل نماينده جنبه مثبت و سازندگي است و پيروي از نفس و تمايلات حيواني آن، نمايانگر جنبه منفي است كه بزرگ ترين عامل سيه روزي و بدبختي بشر به شمار مي آيد. اطاعت از دستورات عقل و ادراكات صحيح بشري، راه تكامل و سازندگي فرد است و سرپيچي از دستورهاي آن، راه عقب ماندگي از پيشرفت شمرده مي شود. در حديثي از حضرت امام محمدتقي عليه السلام آمده است: «كسي كه از هواي نفس خود پيروي كند، به دشمن خود فرصت مي دهد تا به آرزوي ديرينه اش برسد».

راه سعادت
برخي از دانشمندان و روان شناسان براي تكامل روحي و پيشرفت هاي معنوي بشر، مكتب هاي گوناگوني ارائه كرده اند كه گاه نه تنها آدمي را به جايي نمي رساند، بلكه او را سرگردان مي كند. تنها راه و نسخه شفابخشي كه از طرف پروردگار براي تكامل و پيشرفت ارائه شده، «دين شناسي» است كه آيين زندگي و راه و رسم آن را در ابعاد مادي و معنوي به انسان نشان مي دهد. حضرت امام جواد عليه السلام در اين باره فرموده است: «شناخت دين، نردبان پيشرفت و ترقي براي رسيدن به هر مقام بلند پايه اي است كه براي بشر متصوّر است».

پاسخ شجاعانه
روزي مأمون در بين راه به گروهي نوجوان برخورد كه امام جواد(ع) هم در ميان آنها بود. آنان پس از مشاهده ساز و برگ پادشاهي مأمون، از محل دور شدند. امّا امام جواد(ع)، با آنكه نوجواني كم سن و سال بود، بر جاي ماند. مأمون، علت ترك نكردن محل را از حضرت جواد(ع) پرسيد. ايشان در پاسخ فرمودند: «دليلي براي رفتن نيافتم؛ زيرا نه راه را بر تو تنگ كرده بودم تا با رفتنم راه باز شود و نه مرتكب خلافي شده بودم كه از ترس فرار كنم، و مي پندارم كه تو كسي را بي گناه آسيب نمي رساني». مأمون وقتي امام جواد(ع) را شناخت، گفت: به حق كه فرزند علي بن موسي الرضا(ع) هستي!

پارسايي امام(ع)
حسين مكّاري مي گويد: زماني كه امام جواد(ع) در بغداد زندگي مي كرد، مأمون سخت به وي علاقه مند شده بود و با ايشان در نهايت احترام رفتار مي كرد. روزي در محضر امام(ع) بودم و مي انديشيدم كه امام(ع) با چنين موقعيتي، ديگر به مدينه باز نمي گردد. امام(ع) كه چهره اش زرد شده بود، نگاهي به من انداخت و فرمود: «اي حسين، نان جو با نمك نيمكوب در مدينه، در جوار حرم رسول خدا(ص) و اهل بيتش، براي من بهتر از آن چيزي است كه مي بيني».

نيكي به والدين
شخصي به امام جواد(ع) نامه نوشت. از امام(ع) خواست برايش دعا كند و درباره چگونگي رفتار با پدرش كه فردي ناصبي و بدخو بود پرسيد. امام جواد(ع) در پاسخ به نامه او نوشت: «برايت دعا مي كنم و از تو مي خواهم با پدرت مدارا كني و موجبات آزار او را فراهم نكني». حضرت در ادامه نامه او را دلداري داد كه «در پس هر دشواري، آساني است. بردبار باش كه پيروزي از آنِ پرهيزكاران است».

مشورت
امام جواد(ع) از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل فرمود: «كسي كه مشورت كند، پشيمان نمي شود». مشورت، بهره گيري از انديشه و تجربه ديگران است كه محصول آن، تصميمي منطقي، سازنده و خردمندانه است.

سحرخيزي
تلاش، سخت كوشي، پشتكار و بهره گيري از همه فرصت ها براي تحقق اهداف فردي و اجتماعي، از عوامل تضمين كننده موفقيت است. بي ترديد، همه كساني كه شيريني دست يابي به مقاصدشان را چشيده اند، در بهره گيري از زمان ــ به ويژه فرصت هايي كه كارايي انسان را به طرز آشكاري افزايش مي دهد ــ غافل نبوده اند. اينان سحرخيزي و آغازيدن كار با نام و ياد خدا را از عوامل توفيق خود مي دانند. امام جواد(ع) مي فرمايد: «پيامبر اكرم(ص) به امير مؤمنان(ع) فرمودند: يا علي، هر سحر با نام خدا برخيز كه خداوند در سحر براي امت من بركت قرار داده است».

آرامش
انسان همواره تحت تأثير عوامل اضطراب آور بوده است. ولي بشر امروز، در جامعه اي گسترده، پيچيده، پررقابت و به دور از معنويت، احساس رهاشدگي و تنهايي مضاعفي دارد و با فشارهاي رواني غير قابل تحمّلي روبه روست. از گام هاي اساسي براي كاهش و غلبه بر اين وضعيت، پناه بردن به معنويّت حقيقي و اتصال به منبع لايزال الهي است؛ چنان كه امام جواد(ع) فرموده اند: امير مؤمنان(ع) خطاب به ابوذر مي فرمايند: «به خدا سوگند اگر آسمان ها و زمين بنده اي را محاصره كند و او پرهيزكاري را پيش گيرد، خداوند راهي براي خروج او از تنگنا مي گشايد. اي ابوذر، حق تو را آرام مي كند و باطل تو را به وحشت مي اندازد.»

توكّل
احساس تنهايي و رهاشدگي، بيماري شايع جوامع امروزي است. سبب چنين عارضه اي هرچه باشد، نتيجه اي جز فشار رواني و ناكارآمدي فرد و اجتماع ندارد. توصيه اكيد متخصصان براي بهبود اين بيماري رواني، ورود به محدوده حمايتي خداوند و اعتماد به نفس و توكل به پروردگار است. بايد با تلاش فراوان، شادي، قدرت و اعتبار كافي به دست آوريم. امام جواد(ع) مي فرمايد كه امام علي(ع) فرمودند: «هر كس به خدا اعتماد كند، خداوند به او شادي و سرور مي بخشد. و هر كه به او توكّل كند، او را در كارهايش به ميزان كافي ياري مي كند».

آرمان هاي انساني
عزت و كرامت نفس، دست يابي به گنجينه ارزش هاي انساني و ورود به وادي نور و روشنايي، واژه هايي اند كه بشر همواره آنها را براي خود و جامعه خويش مي خواسته است. اين آرمان ها به سادگي به دست نمي آيد؛ زيرا در اين صورت، انسان به پايان راه مي رسد و ركود و سكون بر او چيره مي شود. با اين حال، به هر ميزان كه بشر در جهت نيل به آنها پيش تازد، شيريني بزرگواري و تجربه و نيز لذت روشنايي ها را بيشتر احساس خواهد كرد. امام جواد(ع) به نقل از امام علي(ع)، رسيدن به اين آرمان ها و كمالات را در سايه دينداري، دانش افزايي و سكوت خردمندانه مي داند و مي فرمايد: «دين، عزت و علم، گنج و خاموشي، نور است».

بردباري و مقاومت
يكي از عواملي كه به فتح قله هاي رفيع موفقيت و كاميابي مادي و معنوي مي انجامد، پشتكار و بردباري است. تفاوت انسان هاي موفق و ناكام تنها در داشتن هدف هاي عالي خلاصه نمي شود؛ زيرا تقريبا همه انسان ها داراي هدف هاي خوب و مطلوبند، ولي تنها برخي كه داراي انگيزه كافي، پشتكار و بردباري لازم اند، به آرزوهاي خود جامه عمل مي پوشانند. امام جواد(ع) به نقل از امير مؤمنان(ع) مي فرمايند: «هركه بر مركبِ صبر سوار شود، به ميدان پيروزي هدايت مي شود».

راه تحقق آرزوه
پافشاري بر هدف، جهت دار كردن انديشه و تلاش خستگي ناپذير به ميزان بسيار زيادي، تضمين كننده دست يابي به آرزوهاست. كسي كه بر رسيدن به هدفي همت مي گمارد و بدان متعهد مي شود، بي ترديد روزي شاهد مقصود را در آغوش خواهد كشيد. چنين چيزي، نياز به چشم پوشي و صرف نظر كردن از بسياري از تمايلات و خواهش هاي آني دارد؛ خواهش هايي كه بر سر راه هدف قرار مي گيرند. كسي كه براي وصول به اهداف ارزشمند مصمم است، بايد روح خويشتن داري را در خود پرورش دهد. نام ديگرِ اين توانايي، تقوي است. امام جواد(ع) به نقل از جدّ بزرگوارشان امام علي(ع) مي فرمايند: «هركه نهال تقوي بكارد، ميوه كامكاري مي چيند».

در پيشگاه پروردگار
قوي ترين عامل كنترل انسان براي اجتناب از خلاف، قانون شكني و بزهكاري وجدان اوست. زماني وجدان انسان به منتهاي توان خود مي رسد كه خود را در پيشگاه الهي بداند. هرچه وجدان در اثر بي توجهي ضعيف شود و شخص خود را خارج از محدوده نظارت الهي احساس كند، كمتر براي ترجيح منافع فردي و تمايلات آني بر منافع اجتماعي و اهداف ارزشمند انساني به مانع بر مي خورد. امام جواد(ع) در اين باره مي فرمايد: «بدان كه همواره در پيشگاه خدايي؛ پس مراقب باش كه چگونه رفتار مي كني».

دنيا از نگاه امام جواد(ع)
اگر مال و غير آن را گذرا و چون امانتي بدانيم، هنگام به دست آوردنش، بيش از حد خوشحال نمي شويم و در از كف دادنش بي اندازه بي قرار نخواهيم شد. در نامه اي به امام جواد(ع) خبر رسيد كه مال التجاره گرانبهاي ايشان به سرقت رفته است. امام(ع) در پاسخ نوشتند: «جان ها و اموال ما، موهبت هاي الهي و امانتي از جانب اويند. به هر ميزان كه از آنها بهره مند شويم سبب نشاط ماست و آنچه بدزدند يا از دست بدهيم، به گونه اي ذخيره ما و موجب اجر و ثواب مي شود. از اين رو، بايد به خدا پناه برد و بر بي قراري خود چيره شد تا اجرمان تباه نشود».

اصرار بر گناه
كساني كه به گناه و كجروي بي باكانه ادامه مي دهند، خود را خارج از محدوده نظارت و حسابرسي الهي مي دانند. غافل از اينكه، هيچ كس از گستره قدرت پروردگار بيرون نيست. اينان سرانجام شاهد نتايج زيانبار اعمالشان خواهند بود. به فرموده امام جواد(ع) «گناهكاراني كه بر گناه خود اصرار مي ورزند، گويا خويشتن را آسوده از توجه و تعقيب الهي مي دانند. زيانكاران، چنين مي پندارد و خود را آسوده مي بيند».

دشمن كيست؟
دشمن عاملي است كه موجب زيان، عقب ماندگي و تباه شدن انسان مي شود. بنابراين هركس يا هر چيزي كه سدّ رشد و بالندگي يا مانع راهيابي ما به موفقيت هاي مادي و معنوي، دنيوي و اخروي شود، دشمن است؛ گاه دشمن موجب صدمه جاني و حذف جسماني فرد مي شود، و زماني راه هاي وصول به حقيقت و هدايت او را سدّ مي كند. چه بسا چنين اقداماتي در پوشش دوستي و با عنواني خوشايند صورت گيرد.

امام جواد(ع) در اين باره مي فرمايند: «آن كه براي خوشامد تو، راه رشد و هدايت را بر تو پوشيده دارد، با تو دشمني كرده است».

گواهي تاريخ
بسياري از كارهاي پنهان و غير قابل توجيه كه برخي قدرت ها، دولت ها، گروه هاي اجتماعي و حتي افراد با اين تصور انجام مي شود كه هميشه مخفي و به دور از قضاوت مردم و تاريخ باقي مي ماند؛ غافل از اينكه خداوند به مردم بصيرتي عميق و به تاريخ حافظه اي تيزبين بخشيده است. اين سنّت تغييرناپذير و جاري خداوند است كه به عنوان برترين مراقب، ناظراني از خود مردم و تاريخ بر آنها گماشته است كه مراقب تصميمات و رفتار خويش باشند. هيچ چيز از چشم پروردگار و ديدگاه تاريخ، پوشيده نمي ماند. و چه زيبا امام جواد(ع) فرموده است: «روزگار رازهاي نهان را آشكار خواهد كرد».

عمل بدون دانش
پيچيدگي و گستردگيِ فعاليت ها، تخصصي شدن آنها را ايجاب كرده است. موضوعاتي كه پيش تر بديهي و سهل الوصول پنداشته مي شدند، امروزه نياز جدي به آگاهي و دانش تخصصي دارند؛ براي مثال در تربيت كودكان و نوجوانان هركس به خود حق مي داد كه تصميمات تربيتي را به تشخيص خود، اعمال كند؛ در حالي كه در وضعيت پيچيده كنوني، اين كارها نياز به دانش اصولي و آگاهي هاي عميق و كارشناسانه دارد. در غير اين صورت، تلاش ها نه تنها به نتايج مطلوب نخواهند رسيد، بلكه مشكلات بسياري را در پي خواهد داشت. به فرموده امام جواد(ع) «هر كس بدون دانش به كاري بپردازد، بيش از اصلاح فساد به بار مي آورد.»

نرم خويي و سازش
درشتي و تندخويي در روابط فردي و اجتماعي، موجب ناكامي و اختلال در برقراري ارتباط مطلوب با افراد و گروه ها مي شود. كسي كه خواهان تحت تأثير قرار دادن ديگران است، راهي جز رفتار احترام آميز و همراه با سازش و نرم خويي ندارد. در غير اين صورت افراد از اطراف او پراكنده مي شوند. چنان كه امام جواد(ع) مي فرمايند: «هركس نرم خويي و سازش را كنار گذارد، دچار دشواري ها مي شود»

انتخاب هم نشين
دوستان و معاشران قادرند افكار، احساس و رفتار هم نشين خود را تحت تأثير قرار دهند و آنها را به دلخواه خود دگرگون سازند.

داوري و اظهار نظر ناآگاهانه
اظهار نظر و داوري درباره مسائلي كه انسان به خوبي از آن آگاهي ندارد و نتيجه گيري بر اساس گمانه ها، نه تنها انسان را متهم به بيان مطالب بي پايه مي كند، بلكه او را به پاسخگويي در درگاه الهي وا مي دارد. بيشتر اين قضاوت ها آلوده به افترا و برخاسته از شخصيتي حقير است كه براي اثبات ادعاهاي خود، به استدلال هاي موهوم و قراين ضعيف متوسل مي شود. حاصل چنين تلاش هايي، آميختن حق و باطل و ايجاد سردرگمي و اختلاف در جامعه و سرانجام اتلاف نيروها، امكانات و قابليّت هاي موجود اجتماعي است. امام جواد(ع) در بياني روشنگر مي فرمايند: «اگر نادان ساكت بماند، هيچ گاه مردم دچار اختلاف نمي شوند».

علم و فروتني
تكبر و خودبيني، ويژگي انسان هاي عاجز است؛ كساني كه ظرفيت ها و ديدگاه هايشان چنان كوته بينانه است كه با برخورداري از اندك علم، قدرت، ثروت، مقام يا حتي تقوايي، خود را بزرگ مي پندارند و براي ديگران ارزش و اعتباري قائل نيستند.
اين همه، نشان از خود كم بيني و حقارت فرد است. يكي از عوامل تهديد كننده در اين باره، برخورداري از علم و دانش است كه ممكن است افراد ضعيف النفس را به وادي تكبر و خودبرتربيني بكشاند. در حالي كه عالمان خودساخته، نه تنها با فزوني يافتن دانش خود، خويش را نمي بازند، بلكه به زيور فروتني آراسته تر مي شوند. چنان كه سخن امام جواد(ع) گوياي اين حقيقت است: «آراستگي علم به فروتني است.»

خرد و ادب نيكو
اگر هوش را قدرت انطباق و سازگاري فرد با محيط بدانيم، رفتار مؤدبانه و احترام آميز را مي توان يكي از جلوه هاي هوشمندي دانست؛ زيرا چنين رفتاري در هر محيطي پسنديده، و با هر وضعي سازگار، و براي همگان شايان پذيرش است. از اين رو عاقل رفتار نيكو را همواره چراغ راه و راهنماي زندگي خود قرار مي دهد و بر سخن امام جواد(ع) پاي مي فشارد كه «ادب نيكو زينت عقل است.»

گشاده رويي، ويژگي افراد بزرگوار
شخص گشاده رو نه تنها موجب انبساط خاطر خود و رضايت از زندگي مي شود، بلكه قادر است، اين احساس را به افراد پيرامون خود نيز منتقل كند و آنها را در اين تجربه خوش آيند سهيم كند. اهميت گشاده رويي به حدّي است كه امام جواد(ع) داشتن اين ويژگي را زينت بخش بزرگواران مي داند و مي فرمايد: «گشاده رويي، زينت افراد بزرگوار است».

عوامل موفقيت و عدم پشيماني
تفكر و انديشه، مشورت، بررسي همه جانبه، پرهيز از شتاب زدگي و نيز برنامه ريزي و اقدام قاطعانه همراه با توكل به پروردگار، تضمين كننده موفقيت افراد در دست يابي به اهداف است. امام جواد(ع) در اين باره به سه چيز تصريح مي كنند: «پرهيز از شتابزدگي، مشورت و بهره گيري از نظر ديگران و توكل به خدا پس از تصميم».


امام از نگاه ديگران
----------------------
نشانه هاي هدايت
فضل اللّه روز بهان اصفهاني، از علماي قرن دهم وا ز بزرگان اهل سنت در شرح صلوات امام جواد عليه السلام درباره وجود مقدس حضرتش مي نويسد: «بار خدايا! درود و صلوات فرست بر امام نهم، بر كسي كه بسيار سجده مي كرد و براي تمام بندگان خداي متعال، بخشنده بود. او نابود كننده گمراهي ها و دشمني هاست و كسي است كه صاحبان ظلم و فساد را از بين برد. او صاحب نشانه هاي هدايت و ارشاد به راه هاي راستي و صلاح است».

شريف ترين خانواده
عمرو بن حافظ، يكي از علماي بزرگ معتزلي، امام جواد عليه السلام را در شمار ده تن از فرزندان حضرت ابوطالب قرار داده و در مورد آن ها چنين مي گويد: «هر يك از آنان، عالم، زاهد، عبادت پيشه، شجاع، بخشنده، پاك و پاك نهاد بودند كه هيچ يك از خانواده هاي عرب و عجم داراي چنين نَسَب شريفي نيست».

فضيلت هاي بي شمار
حافظ حسين كربلايي تبريزي، از علماي قرن دهم و از بزرگان اهل سنت درباره فضيلت ها و مقامات پيشواي نهم امام جواد عليه السلام مي گويد: «بدان كه امام محمدتقي عليه السلام امام نهم از امامان دوازده گانه است. او به كنيه ابوجعفر مشهور است. فضيلت ها و كرامات او به قدري است كه قابل شمارش نيست». حافظ حسين پس از نقل جريان مناظره امام با يحيي بن اكثم وعاجز شدن او در مقابل امام، و تبديل شدن جلسه مناظره به مجلس عقد امام، مي افزايد: «اگر فضيلت ها و كرامت هاي حضرت امام محمدتقي عليه السلام را بشماريم، بايد كتاب هاي زيادي در اين زمينه بنويسيم».