IRNON.com
مروري بر پيام تاريخي امام خميني(ره) به روحانيون
منشور روحانيت؛ پرونده همچنان باز است
 

اگر معتقديم كه انقلاب اسلامي، انقلابي عليه سرمايه‌داري، استكبار، التقاط و تحجر و در يك جمله جدال بين اسلام ناب و اسلام امريكايي بوده‌است، غفلت از هر كدام از مؤلفه‌هاي انقلاب در نهايت موجب انحراف انقلاب از مسير اصلي خود خواهد شد. براستي آيا ما هم مانند امام از خطر تحجر براي آينده انقلاب بيم داريم؟


 

1.
«البته بدان معنا نيست كه ما از همه‌ي روحانيون دفاع كنيم، چرا كه روحانيون وابسته و مقدس‌نما و تحجرگرا هم كم نبودند و نيستند. در حوزه‌هاي علميه هستند افرادي كه عليه انقلاب و اسلام ناب محمدي فعاليت دارند. امروز عده‌اي با ژست تقدس‌مآبي چنان تيشه به ريشه‌ي دين و انقلاب و نظام مي‌زنند كه گويي وظيفه‌اي غير از اين ندارند. خطر تحجرگرايان و مقدس‌نمايان احمق درحوزه‌هاي علميه كم نيست. طلاب عزيز لحظه‌اي از فكر اين مارهاي خوش خط‌و‌خال كوتاهي نكنند، اينها مروج اسلام امريكايي‌اند و دشمن رسول الله. آيا در مقابل اين افعي‌ها نبايد اتحاد طلاب عزيز حفظ شود؟»

2.

سوم اسفند سال 1367 حضرت امام خميني پيامي را خطاب به علما و روحانيون سراسر كشور صادر كردند كه بعدها منشور روحانيت ناميده شد. متأسفانه اين پيام آنگونه كه بايد مورد توجه قرار نگرفت و خيلي زود مانند بسياري ديگر از پيام‌ها و سخنراني‌هاي ايشان به تاريخ سپرده شد. امام در اين پيام به تبيين استراتژي آينده حوزه‌ها مي‌پردازد و خطراتي را كه در آينده سلامت حوزه‌ها وتداوم انقلاب را تهديد مي‌كنند، گوشزد مي‌كند. اكنون اين سؤال مطرح است كه تاكنون چه اندازه به اين پيام توجه شده‌است؟ علما و روحانيون و حوزه‌هاي علميه چقدر اين پيام را جدي گرفته‌اند و چه كارنامه‌اي را از خود در عمل كردن به رهنمودهاي امام به جاي گذاشته‌اند؟

3.
امام در اين پيام گوشه‌اي از خاطرات تلخ گذشته را يادآور مي‌شود و مطالبي را بيان مي‌كند كه شايد قبل از آن هيچ گاه از آنها سخن نگفته‌بود. امام از گذشته مي‌گويد از زماني كه جو حاكم بر حوزه‌ها جو تحجرگرايي و مقدس‌نمايي بود و امام و معدود يارانش در تنهايي و غربت به سر مي‌بردند. «در شروع مبارزات اسلامي اگر مي‌خواستي بگويي شاه خائن است، بلافاصله جواب مي‌شنيدي كه شاه شيعه است! عده‌اي مقدس‌نماي واپسگرا همه چيز را حرام مي‌دانستند و هيچ كس قدرت اين را نداشت كه در مقابل آنها قد علم كند. خون دلي كه پدر پيرتان از اين دسته‌ي متحجر خورده‌است هرگز از فشارها و سختي‌هاي ديگران نخورده‌است.»

حضرت امام به بيان خاطره از گذشته اكتفا نمي‌كند و به تحليل شرايط آن روز حوزه‌هاي علميه نيز مي‌پردازد. امام خطري را كه آن روز حوزه‌ها را تهديد مي‌كرد بسيار جدي توصيف مي‌كند. «ترديد ندارم اگر همين روند ادامه مي‌يافت، وضع روحانيت و حوزه‌ها، وضع كليساي قرون وسطي مي‌شد كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعي حوزه‌ها را حفظ نمود.» شايد اگر اين حرف را كس ديگري غير از امام زده‌بود به ضديت با روحانيت و كسروي زمان بودن محكوم مي‌شد. شايد امام به اين دليل سه ماه قبل از رحلتش اين مطالب را بيان كرد كه هيچ كس ديگر جز او توان پرداختن به اين مسائل را نداشت. آري تنها امام جرأت درافتادن با متحجران و مقدس‌نماياني كه در حوزه‌ها نفوذ كرده‌بودند را داشت.

4.
نكته‌ي مهمي كه امام در اين پيام بر آن تاكيد دارد آن است كه خط تحجر و مقدس‌مآبي بعد از انقلاب اسلامي كاملاً از بين نرفته بلكه هنوز هم وجود دارد. امام صراحتاً هشدار مي‌دهد و خطر نفوذ اين تفكر را در نظام اسلامي بيان مي‌كند. امام از آينده احساس خطر مي‌كند. احساس خطر از حاكم شدن دوباره اين تفكر بر حوزه‌هاي علميه و منحرف كردن انقلاب از مسير اصلي خود. «البته هنوز حوزه‌ها به هر دو تفكر آميخته‌اند و بايد مراقب بود كه تفكر جدايي دين از سياست از لايه‌هاي تفكر اهل جمود به طلاب جوان سرايت نكند.»

5.
خط تحجر همچنان ادامه دارد اما به شيوه‌هاي جديد و در قالب‌هاي نو. حضرت امام براي شناساندن تفكر واپسگرا در زمان حاضر نشانه‌هايي ارائه مي‌كند كه ما را در جهت شناختن اين تفكر در عصر حاضر كمك مي‌كند. «ولي طلاب جوان بايد بدانند كه پرونده تفكر اين گروه همچنان باز است و شيوه‌ي مقدس‌مآبي و دين‌فروشي عوض شده‌است... ديروز مقد‌س‌نماهاي بيشعور مي‌گفتند دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مي‌گويند مسئولين نظام كمونيست شده‌اند! تا ديروز مشروب‌فروشي و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان براي ظهور امام زمان -ارواحنا فداه- را مفيد و راهگشا مي دانستند، امروز از اينكه در گوشه‌اي خلاف شرعي كه هرگز خواست مسئولين نيست رخ مي‌دهد، فرياد «وااسلاما» سر مي‌دهند! ديروز «حجتيه‌اي» ها مبارزه را حرام كرده بودند و در بحبوحه‌ي مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغاني نيمه شعبان را به نفع شاه بشكنند، امروز انقلابيتر از انقلابيون شده‌اند!... راستي اتهام امريكايي و روسي و التقاطي، اتهام حلال كردن حرام‌ها و حرام كردن حلال‌ها، اتهام كشتن زنان آبستن و حليت قمار و موسيقي از چه كساني صادر مي‌شود؟» به راستي اين اتهامات از سوي چه كساني صادر مي‌شود؟ مقصود امام از اين جملات چه كساني و چه جرياناتي است؟ چرا تاكنون هيچ حركتي براي شناختن مصاديق حملات تند و بي‌پرده‌ي امام انجام نشده‌است؟ اگر ما ادعاي انقلابي بودن و خط امامي بودن را داريم و اگر خود را مخاطب هشدارها و انذارهاي حضرت امام مي‌دانيم بايد به دنبال پيدا كردن مصاديق اين جملات باشيم. شناخت اشخاص ملاك نيست؛ شناخت تفكر و راه ملاك است. ما بايد بفهميم كه منظور امام دقيقاً چه تفكرات و جرياناتي بوده‌اند و جلوي نفوذ آن جريانات را در مصادر حوزه‌هاي علميه و پست‌هاي كليدي نظام بگيريم.

6.
امام دو خط و جناح را درون روحانيت معرفي مي‌كند. كه جدال بين اين دو جناح از صدر اسلام تاكنون وجود داشته‌است دسته‌ي اول علماي متعهد اسلام و دسته‌ي دوم روحاني‌نمايان مقدس‌مآب و متحجر. «آنقدر كه اسلام از اين مقدسين روحاني‌نما ضربه خورده‌است، از هيچ قشر ديگر نخورده‌است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه در تاريخ روشن است.»

اين تقسيم‌بندي حضرت امام ذيل گفتمان اسلام ناب و اسلام امريكايي معنايي واضح‌تر و مبسوط‌تر پيدا مي‌كند. در واقع علماي متعهد اسلام در طول تاريخ مدافعان و مروجان اسلام ناب و روحاني‌نمايان مروج اسلام امريكايي بوده‌اند. همان طور كه امام براي اسلام ناب و اسلام امريكايي مؤلفه‌هايي ذكر مي‌كند براي اين دو گروه روحانيت هم مؤلفه‌هايي را بيان مي‌كند كه به مهمترين آنها بر اساس آنچه كه در پيام منشور روحانيت آمده اشاره مي‌شود.

ويژگي‌هاي علماي متعهد اسلام:

- هرگز زير بار سرمايه‌داران و پول‌پرستان و خوانين نرفته‌اند.

- به خون سرمايه‌داران زالوصفت تشنه‌اند و هرگز با آنان سر آشتي نداشته و نخواهند داشت.

- به شيوه‌ي زاهدانه و با فقر و تهيدستي و عدم تعلق به تجملات دنيا زندگي كرده‌اند.

- عدم وابستگي به قدرتها و سرمايه‌ي پول‌پرستان و ثروتمندان.

- احساس مسئوليت در برابر توده‌ها و تكيه‌گاه محرومان بودن.

- ايستادگي در برابر نفوذ اجانب.

ويژگي‌هاي روحاني‌نمايان:

- وابسته، مقدس‌نما، تحجرگرا، رفاه‌طلب، بي‌درد، بي‌عرضه، فرصت‌طلب و نق‌زن.

- معتقد به جدايي دين از سياست.

- بي‌تفاوتي نسبت به حوادث و مشكلات انقلاب و جنگ و اداره‌ي كشور و با خيالي راحت و آسوده سرگرم بودن به درس و مباحثه.

7.
«مسأله ديگر اينكه امروز مقابله و تجزيه روحانيت انقلابي به سود كيست؟ دشمنان از ديرباز براي اختلاف‌افكني ميان روحانيون آماده شده‌اند. غفلت از آن، همه چيز را بر باد مي‌دهد. حال اختلاف به هر شكلي باشد، بدبيني شديد نسبت به مسئولين بالا باشد يا مرزبندي فقه سنتي و پويا و امثال آن. اگر طلاب و مدرسين حوزه علميه با يكديگر هماهنگ نباشند، نمي‌توان پيش‌بيني نمود كه موفقيت از آن كيست و اگر بر فرض محال حاكميت فكري از آن روحاني‌نماها و متحجرين گردد روحانيت انقلابي جواب خدا ومردم را چه مي‌دهد.»

8.
«يكي از مسائلي كه بايد براي طلاب جوان ترسيم شود، همين قضيه است كه چگونه در دوران وانفساي نفوذ مقدسين نافهم و ساده‌لوحان بيسواد، عده‌اي كمر همت بسته‌اند و براي نجات اسلام و حوزه و روحانيت از جان و آبرو سرمايه گذاشته‌اند.» امام به دنبال آن بود كه تجربيات گذشته به نسل‌هاي بعدي حوزه‌ها منتقل شود تا از نفوذ دوباره دشمن در حوزه‌ها و حاكم شدن همان وضع اسفبار قبل از انقلاب بر حوزه‌ها جلوگيري شود. امام در نامه خود خطاب به رياست مركز اسناد انقلاب اسلامي يكي از وظايف تدوين‌كنندگان تاريخ انقلاب را همين مي‌داند. «شما بايد به روشني ترسيم كنيد كه در سال 41، سال شروع انقلاب اسلامي و مبارزه روحانيت اصيل در مرگ‌آباد تحجر و تقدس‌مآبي چه ظلم‌ها بر عده‌اي روحاني پاكباخته رفت. چه ناله‌هاي دردمندانه كردند، چه خون دلها خوردند، متهم به جاسوسي و بي‌ديني شدند ولي با توكل بر خداي بزرگ كمر همت بستند و از تهمت و ناسزا نهراسيدند و خود را به توفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ايمان و كفر، علم وخرافه، روشنفكري و تحجرگرايي، سرافراز -ولي غرقه به خون ياران و رفيقان خويش- پيروز شدند.» بايد از مسئولان حوزه‌هاي علميه و مركز مديريت حوزه علميه سؤال شود كه در اين 17 سال گذشته چه قدمي براي عمل به اين فرموده‌ي حضرت امام برداشته‌اند؟ آيا اين سخن امام را جدي گرفته‌اند؟ آيا آنها هم مانند امام به اين نتيجه رسيده‌اند كه مرزبندي بين روحانيون متعد اسلام را با روحاني‌نماها براي طلاب جوان مشخص كنند يا نه؟ بي‌ترديد يكي از موضوعاتي كه بايد از سوي طلاب انقلابي از مسئولين حوزه‌ها و كساني كه مسئوليت تدوين تاريخ انقلاب را بر عهده دارند، مطالبه شود همين مسأله است.

9.
به هر حال اگر معتقديم كه انقلاب اسلامي، انقلابي عليه سرمايه‌داري، استكبار، التقاط و تحجر و در يك جمله جدال بين اسلام ناب و اسلام امريكايي بوده‌است، غفلت از هر كدام از مؤلفه‌هاي انقلاب در نهايت موجب انحراف انقلاب از مسير اصلي خود خواهد شد. براستي آيا ما هم مانند امام از خطر تحجر براي آينده انقلاب بيم داريم؟ جرياناتي كه امام به صراحت از آنها ياد مي‌كند الان كجا هستند و تا كجا نفوذ كرده‌اند؟ آيا براي شناخت مصاديق آن در زمان خود كاري كرده‌ايم؟ آيا ما هم مانند امام مبارزه با تحجر را وظيفه انقلابي و شرعي خود مي‌دانيم؟ حوزه‌هاي ما و روحانيت ما چقدر اين خطر را جدي گرفته‌اند؟ آيا تشكل‌ها و گروه‌هايي كه در تقسيم‌بندي امام جزء روحانيون انقلابي قرار گرفته‌اند براي حفظ وحدت و الفت بين خود تلاشي را كه منظور نظر امام بوده انجام داده‌اند؟ آيا سردادن شعار مبارزه با تحجر براي تخريب دولت جديد از سوي عده‌اي كه 16 سال در برابر تحجر عملي و نظري سكوت كرده‌اند، بهانه‌اي براي وارد نشدن نيروهاي انقلاب به اين عرصه از ترس سوءاستفاده‌ي آنها خواهد شد؟ اين سؤالات و سؤالات و نقاط مبهم بسيار ديگري 17 سال پس از صدور پيام منشور روحانيت از سوي رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (قدس سره شريف) ذهن هر انسان انقلابي را به خود مشغول مي دارند.

نويسنده:علي حجتي

 

منبع: خبرگزاري فارس