"فارسي 1" (farsi 1 one) كجا را نشانه گرفته است؟

كافي است كمي به تكنيكهاي به كار برده شده در اين شبكه نگاه كنيم آنگاه به عادي سازي ناهنجاريها و هنجارشكنيها پيخواهيم برد.
گوياترين نوشت: ما مسأله بسيار مهمي بوده وبحث مبارزه با آن بسيار حائز اهميت است، بحث شبكههاي ماهوارهاي ونفوذ آنها ومحتويات مبتذل آنها براي جوانان بوده است. به واقع اين موضوع هميشه مدنظر بوده است كه شبكههاي ماهوارهاي به دليل گستردگي و در دسترس بودن بيش از ديگر رسانههاي ديگر درجامعه تأثيرگذار هستند، بهخصوص دربين جوانان كه ممكن است جذب زرق وبرق و موضوعات هنجارشكن آنها شوند. دراين بين درچندماه اخير يكي از شبكههايي كه حاوي اين موضوعات غيراخلاقي است و به نوعي توانسته مخاطب خود را جذب كند شبكه "فارسيوان " است.
اين شبكه سعي كرده است با پخش سريالها و فيلمهاي خارجي كه محتواي آنها موضوعات غير اخلاقي و هنجارشكن است بر مخاطب خود تاثير گذاشته واين پيامها را به او القا كند. البته از اين موضوع هم نميتوان گذشت كه صاحب اين شبكه "رابرت مرداك " يكي از صاحبان رسانههاي صهيونيست است كه خطمشي آن مشخص است و اهداف آن بر كسي پوشيده نيست.
نكته مهمي كه دراين بين وجود دارد وبسيار هم قابل توجه است بحث تاثير برنامههاي شبكه "فارسيوان " بر فرهنگ ورفتارهاي جامعه به خصوص نسل جوان است. همچنين چرا خانوادهها از تاثيرات مخرب آن غافل شدهاند و دركنار نوجوانان خود وقت خود را با ديدن محتويات مبتذل آن به هدر ميدهند. آيا خانوادهها بالاخص والدين به تبعات برنامههاي اين شبكه بر رفتار جوانانشان توجه نميكنند؟
*حمله به ارزشهاي اخلاقي فردي و اجتماعي
كافي است نگاهي كوتاه البته عميق به برنامهها و فيلمهاي اين شبكه داشته باشيم. درتمام آنها موضوعاتي مانند روابط آزاد بين دختران وپسران، بحث عدم پايبندي به خانواده وخيانت بين زوجين و به كار بردن كلمات غيرمعقول و زشت موضوعي مشترك است وتمام سريالها قالب فرهنگي مشتركي دارند وكاملاً مبتذل وبي محتوا وتخريبگر است.
به عنوان مثال سريال ويكتوريا يكي از سريالهايي بود كه تا چند وقت پيش از اين شبكه پخش ميشد ودراين بين مخاطباني هم به دست آورده بود. دراين سريال با تمام توان تلاش شده بود كه خيانت بين زوجين را يك امر عادي نشان دهد وحتي اين موضوع را براي آنها به خصوص زنان يك حق نشان دهد به گونهاي كه شخصيت اصلي زن داستان دركنار همسر خود با يك پسر جوانتر از خود هم ارتباط برقرار ميكند واين موضوع درسريال بسيار عادي ديده ميشود. يا درسريال ديگر آن "سم سون " داستان فيلم تلاش دارد كه روابط آزاد بين دختران وپسران را كاملاً طبيعي نشان دهد و به گونهاي قبح آن را از بين ببرد يا درسريال جديدتر آن "دارما وگريگ " كه سريال كمدي است كلمات و ديالوگهايي به كار برده ميشود كه به قدري زشت وهنجارشكن است كه درفضاي خانواده ايراني غير قابل پذيرش است، شوخيهاي بسيار زشت و حرفهاي نامعقول بين زوج سريال كاملاً نشاندهنده بيمحتوايي اين سريال است كه سعي دارد اين نوع ادبيات را ترويج دهد. يا در سريالهاي ديگر اين شبكه مانند "همسر من بينظيره "، "شب به شب "، "خواهر دوست داشتني من " و "مونس و مونس " تمام موضوعات ورفتارهاي زشت وصحنههاي محرك تكرار ميشود وحتي در بعضي اوقات در سريالهاي آن موضوعاتي مانند خيانت را به عنوان عشق به خورد مخاطب ميدهد يا با عنوان اينكه براي زندگي دونفره حتماً نبايد با هم ازدواج كرد سعي ميكند روابط آزاد را گسترش دهد.
جالب اينجاست كه به نام حقوق زنان دراين سريالها و با عنوان اينكه زنان هميشه مورد ظلم واقع ميشوند بدترين استفادهها و ابزاريترين نگاهها در اين سريال به زنان صورت ميگيرد به گونهاي كه درتمام آنها زنان به نام عشق خود را در اختيار ديگران قرار ميدهند ومعلوم هم نيست كه چرا فمينيستهايي كه گوش همه را با نام ظلم به زنان كر كردهاند درمقابل اين گونه سريالها وفيلمها سكوت ميكنند.
*مخاطب صداي آژير اين هشدار كيست؟
اما موضوعي كه در اين بين بسيار مورد توجه است وبايد بيش از همه چيزهاي ديگر به آن توجه شود وبراي آن راهكار انديشيده شود بحث تاثير اين شبكه ومحتويات آن بر جامعه ما و خانواده و به خصوص نسل جوان وساختار فرهنگي آنهاست. ما بايد به اين موضوع توجه داشته باشيم هنگامي كه تمام موضوعات و محتويات اين شبكه به صورت شبانهروزي درقالب سريالهاي مختلف تكرار ميشود كه ممكن است روي فرهنگ رفتاري جامعه تاثيرات جبران ناپذيري برجاي گذارد. آيا دراين بين خانوادهها به اين اثرات آگاهي دارند؟ آيا به اين موضوع فكر كردهاند هنگامي كه جوانان آنها پيامهاي اين شبكه را در قالب سريالهاي مختلف دريافت ميكنند چه برداشتي از آن خواهند كرد؟ اگر به اين موضوع نگاهي عميق داشته باشيم ميبينيم كه ترويج مسائلي مانند رابطه نامشروع و آزاد كه در اين شبكه كاملاً عادي نشان داده ميشود ميتواند چه خطراتي براي بنيانهاي خانواده در جامعه داشته باشد. در واقع نكته اساسي اين جاست كه تمام سعي اين برنامهها اين است كه زير پاگذاشتن همين حريمهاي اخلاقي را عادي جلوه دهد وبه نوعي آن را ملكه ذهن مخاطب كند و براي او اين موضوع را يك روال عادي رفتاري نشان دهد.
*عادي سازي نابهنجاريها
كافياست كمي به تكنيكهاي به كار برده شده دراين شبكه نگاه كنيم آنگاه به عاديسازي ناهنجاريها وهنجارشكنيها پيخواهيم برد. درتمام طول فعاليت چند ماهه اين شبكه از يك تكنيك استفاده شده و آن بمباران تصويري ذهن بيننده والقاي پيام هر چند بيمحتواي خود است به گونهاي كه با نشان دادن سريالهاي روتين با دوبلهاي بسيار ضعيف و ابتدايي سعي دارد پيامهاي ضدفرهنگي خودرا با ريتمي منظم جزء زندگي روزمره خانوادههاي ما قرار دهد وطبيعي است هنگامي كه مخاطب توجهش به آن جلب شود آرام آرام پيامهاي آن را ميپذيرد، به عنوان مثال جوان جامعه ما هنگامي كه در اين شبكه به جاي ازدواج وتشكيل خانواده رابطه آزاد تحويل او داده ميشود آرام آرام سيگنالهاي تصويري آن را در ذهن ميپذيرد و ممكن است به سمت اين رابطه سوق داده شود وآنگاه درصورت فراگير شدن اين موضوع سرنوشت جامعه مشخص خواهد بود يا اگر با ترويج خيانت نشان داده شده دراين شبكه و بسياري از شبكههاي ديگرپايههاي اخلاقي خانواده متزلزل شود مشكل بيبنياني جامعه، مشكلي كه غرب با آن درگير است جامعه ما را هم اسير خواهد كرد، بايد دقت داشته باشيم كه اين موضوع براي يك جامعه درصورت آسيب پذيرفتن از طرف اين نوع موضوعات ضداخلاقي علاوه برهنجارشكنيهاي اخلاقي تبعاتي چون دوگانگي افكار و تضاد رفتار را به دنبال خواهد داشت كه بسيار خطرناك وهشدار دهنده است.
*اين شبكهها كجا را نشانه گرفتهاند؟
هنگامي كه دراين شبكهها روابط آزاد ترويج شده و دقيقاً مخالف اصول اخلاق اسلامي رفتار ميشود درصورت عدم آگاهي واطلاعرساني ومبارزه صحيح جامعه ما دچار تضاد باور ميشود و به دنبال اين، بايد منتظر سست شدن حريمها وقوانين ديني ورعايت آن درجامعه باشيم كه به اين ترتيب ميتوان شاهد پديدههاي خطرناكي چون دين گريزي يا دين فراموشي باشيم. البته بايد به اين موضوع هم توجه كنيم كه جامعه مذهبي ما به دليل پيوندهاي محكم اخلاقي و ايدئولوژيكي كه دارد به راحتي تسليم اين هجمههاي ضد فرهنگي نخواهد شد اما بايدهميشه به فكر پيشگيري بود و از راههاي گوناگون هم به محكم كردن پايههاي اخلاقي جامعه بپردازيم. بايد با اين هجمهها مبارزه كرد.
مبارزهاي كه بايد براساس اصول صحيح ومهندسي فرهنگي و متدهاي جديد جنگ نرم صورت پذيرد تا هم سرمايهگذاري به درستي صورت پذيرد وهم پاسخ دلخواه از آن بهدست آيد و اين كار بايد هر چه سريعتر انجام پذيرد. نبايد منتظر ماند تا شبكهاي مانند "فارسيوان " و ديگر شبكههايي با اين مضامين به انحراف جامعه ما بپردازند وجوانان جامعه را كه سرمايهاي اجتماعي هستند مشغول كارهاي بيهوده وانحراف برانگيز كنند كه علاوه براينكه انحراف برانگيز است باعث ميشود كه ذهن آنها درتسخير مسائل غير اخلاقي و مبتذل و اروتيك و جنسي كه در اين شبكه و ديگر شبكهها نشان داده ميشود قرار گيرد و در اين صورت ديگر نبايد از آنها انتظار كارسازنده وخلاق داشت چرا كه اين شبكه با ايجاد نياز جنسي كاذب وبه نوعي تحريك رواني آنها باعث ميشود كه جامعه وجوانان به دنبال برآوردن اين غرايز كاذب باشند ويكي از اين راههاي انحرافي وبسيار خطرناك رابطه آزاد است كه اين شبكهها درپي ترويج آن هستند واين پيامدهاي وحشتناكي درهمه ابعاد خواهد داشت يا مسائل ديگري مانند خودارضايي و يا بيماريهاي رواني بسيار خطرناك است (اگر دراينجا در اين مورد بسيار صريح صحبت ميكنيم تنها به اين دليل است كه احساس شده كه اطلاعرساني وروشنگري بايد صريح و بيپرده باشد).
حال سؤال اينجاست كه آيا والدين درخانوادهها مايلند كه سرمايههاي آنها يعني جوانانشان به اين سمت كشيده شوند؟قطعاً پاسخ منفي است اما آنها بايد آگاه باشند كه با ايجاد شرايط تماشاي اين سريالها راه را براي اينگونه انحرافات بازميگذارند و اكثريت آنها پس از ابتلاي به مشكل فرهنگي واخلاقي به فكر حل آن ميافتند كه ديگر دير شده است.
اما به واقع راه حل اصلي چيست؟ راهحلي كه بتوان با اين موضوع وبالاخص پيامهاي ضدفرهنگي شبكههايي مانند "فارسيوان " مبارزه كرد. نبايد فراموش كنيم كه جنگ نرم چه براي حمله و چه براي دفاع اصول خود را دارد كه بايد براساس آنها رفتار كرد. دراين موضوع هم اين مطلب عيناً صادق است و بايد چند جانبه بررسي شود و راههاي مبارزه از چند طرف تبيين شده و مدنظر قرار گيرد.
بايد دست به كار شويم
از بعد مبارزه مستقيم كه يكي از اركان اصلي دفاع از حوزه جنگ نرم است بايد پاسخي مستقيم به آن داده شود يعني به عنوان مثال اگر "فارسيوان " سريالها و فيلمهاي مبتذل را وسيلهاي براي سرگرمي وتخريب فرهنگي قرار داده ما با فيلمها وسريالهايي پرمحتوا و جذاب از انحراف مخاطب جلوگيري كنيم يا با ميزگردهاي فرهنگي درباره خود اين شبكه در رسانه ملي خيلي صريح و بيپرده براي خانواده به خصوص والدين تبعات آن را به آنان هشدار دهيم تا آنها بدانند چه مسائل پنهاني در نمايش سريالهاي آن وجود دارد چرا كه بسياري از خانوادهها ناآگاهانه نه تنها از آن ممانعت نميكنند بلكه متأسفانه با فرزندان خود به تماشاي آن ميپردازند كه اين موضوع باعث از بين رفتن حريمهاي اخلاقي در خانواده ميشود كه آغاز گر يك انحراف بزرگ است چرا كه اگر چنين موضوعي اتفاق افتد حرفهاي والدين ديگر بازدارندگي خود را براي فرزندان از دست خواهد داد چرا كه فرزندان نميتوانند باور كنند درحالي كه والدين آنها به تماشاي آن ميپردازند آنها را از انحراف منع ميكنند.
همچنين دربعد سياستگذاريهاي كلان، دولت وخانوادهها بايد به اين نكته توجه كنند كه يكي از راهحلهاي اساسي جلوگيري از اين انحرافات ايجاد شرايط آسان براي ازدواج است كه درچند سال اخير به دليل توقعات بيجا به تدريج درحال تبديل شدن به بحران است كه درآينده به آن خواهيم پرداخت، به واقع اگر اين رويه ادامه پيدا كند شرايطي پيش خواهد آمد كه بهترين موقعيت براي سوء استفاده شبكههايي همچون "فارسيوان " از عواطف و غرايز جوانان ما وبه تباهي كشاندن آنهاست، چرا كه هنگامي كه بنيان خانواده با اين سختگيريها درامر ازدواج تشكيل نشود آن موقع بايد منتظر اين موضوع باشيم كه شبكهاي چون "فارسيوان " با الگوسازي فساد درجامعه باعث بحرانهاي اجتماعي شود.
به واقع شبكههايي همچون "فارسيوان " هيچگاه موفق نخواهند شد به فرهنگ بومي و بسيار محكم ما ضربهاي وارد كنند مگر اينكه شكافي در اين فرهنگ پيدا شود كه آنها سعي كنند تا با ابزار آلات رسانهاي خود به صورت تخريبگرايانهاي اين شكاف يا خلأ را پر كنند، نكته قابل توجه اينجاست كه جامعه ما هم مانند بسياري جوامع ديگر مشكلاتي دارد اما مسأله مورد نظر اين است كه ما بايد پيش دستي كرده و زودتر از بيگانگان سوء استفادهگري همچون "فارسيوان " كه تنها يك نمونه از آنهاست به اين خلأها پي برده و راهحل مناسبي براي آن پيدا كنيم درغير اين صورت بايد منتظر باشيم تا ابزارهايي مانند "فارسيوان " با بمباران تصويري ذهن جوانان وجامعه ما اين خلأها را پيدا كرده و از آن به عنوان راهي براي ضربه زدن استفاده كنند، به واقع نبايد بيش از اين اجازه داد شبكههايي مانند "فارسيوان " در داخل خانهها نفوذ كرده و فرهنگ مورد نظر خودرا درفضاي خانه ايراني جايگزين كنند فرهنگي كه كپي برابر اصل فرهنگ وارداتي غرب است كه درتعارض كامل با فرهنگ اسلامي است. كافي است كمي به پيامهاي آن دقت كنيم آنگاه به اين تعارض وتضاد عميق پي خواهيم برد، به عنوان مثال تشويق روابط آزاد واختلاط درروابط پسران و دختران و يا خيانت كه دراين شبكه به آساني به نمايش گذاشته ميشود كاملاً درتضاد با دستورات ديني ماست كه نتيجه اين تضاد را نبايد ناديده گرفت چرا كه اين تضاد اثرات مثبت فرامين ديني را از بين خواهد برد وبه اين ترتيب ديگر نميتوان انتظار يك جامعه ديني را داشت كه درآن بزرگترين بخش از جامعه ما يعني جوانان ما به اين فرامين توجه كنند.
به واقع هدف ما در اينجا هشداري جدي است كه درصورت عدم توجه به آن بايد شاهد استحاله فرهنگي جامعه باشيم. بايد هر چه سريعتر راهكار مناسبي براي آن انديشيده شود.