IRNON.com
استاد دانشگاه‌هاي كانادا:
آمريكا به دنبال تفويض اختيار استفاده از بمب اتم به فرماندهان نظامي خود است (2)
 

يك استاد دانشگاه كانادايي با اشاره به دكترين جديد امنيت ملي آمريكا نوشت: آمريكايي‌ها به دنبال تفويض اختيار استفاده از بمب هسته‌اي به فرماندهان نظامي خود هستند تا تبعات استفاده از آن، از رئيس جمهور به فرماندهان جز نظامي كاهش يابد.


 

به گزارش فارس، "مايكل چوسودوفسكي " (Michel Chossudovsky) نويسنده و استاد اقتصاد در دانشگاه اتاوا و مدير مركز تحقيقات جهاني‌سازي (Centre for Research on Globalizatio)، نويسنده كتاب جهاني‌سازي فقر و نظم نوين جهاني (2003) و جنگ آمريكا بر عليه تروريسم (2005) كه در نگارش دائرةالمعارف بريتانيكا مشاركت داشته و نوشته‌هاي او به بيش از 20 زبان زنده دنيا ترجمه شده است، در مقاله‌اي كه در سايت “گلوبال ريسرچ” (globalresearch) منتشر شد، با اشاره به زمزمه‌هايي كه در مورد حمله آمريكا و متحدانش به ايران به گوش مي‌رسد، هشدار مي‌دهد: اين ماجراجويي نظامي، به قدري جدي و خطرناك است كه آينده بشريت را مي‌تواند تهديد نمايد.
در بخش اول اين مقاله نويسنده به تشريح تلاش آمريكا در قالب دكترين جديد امنيت ملي اين كشور براي مشروعيت بخشيدن به استفاده از سلاح هسته‌اي پرداخته است و اينك بخش دوم مقاله را از نظر مي‌گذرانيم.
بر اين اساس (طرح جديد دكترين امنيت ملي) "فرماندهان منطقه جنگي، مسئول تعيين اهداف و توسعه نقشه‌هاي جنگ هسته‌اي براي تحقق آن اهداف هستند. زماني كه وظايف مشخص شد، فرماندهان جنگي احتياطي، جزئيات نقشه براي تأمين اهداف را فراهم مي‌سازند. استفاده از سلاح هسته‌اي در منطقه عملياتي، بايد تابع مقررات دكترين هسته‌اي آمريكا باشد و نيز پاسخي مؤثر براي طراحي و اجراي عمليات‌ها در چارچوب زماني‌اي كه بحران اجازه مي‌دهد، باشند. "
از آنجايي كه براي هر سناريويي، صرفا گزينه‌هاي پيش‌بيني شده وجود ندارند، فرماندهان نظامي، بايد توانايي طراحي نقشه‌ها در زمان بحران را داشته باشند و بتوانند اين نقشه‌ها را اجرا نمايند. نقشه‌ها در زمان بحران كه محدوديت وجود دارد و يا گزينه‌هاي معمول، نامناسب هستند، توانايي به كارگيري گزينه‌هاي جديد و يا اصلاح گزينه‌هاي موجود را فراهم خواهد كرد.
فرمان دادن، اداره كردن و هماهنگ نمودن، همه بايد به قدر كافي قابل انعطاف باشد كه به فرماندهان نظامي منطقه اجازه دهد كه نسبت به اهداف فوري مانند دستگاه‌هاي پرتاب موشك سيار، واكنش مناسب نشان دهند.

• صحنه عمليات‌هاي هسته‌اي

تا زماني كه تأييد رسمي رئيس جمهور براي آغاز جنگ هسته‌اي صادر نشده است، فرماندهان مستقر در منطقه جنگي، مسئول صحنه عمليات‌هاي هسته‌اي خواهند بود. اين افراد نه تنها اختيار اجراي عمليات هسته‌اي را دارند، بلكه مي‌توانند هر تصميمي را كه مربوط به سلاح‌هاي هسته‌اي مي‌شود نيز اتخاذ نمايند.
با اين بيان، ديگر فقط با "خطر پرتاب غير عمدي و تصادفي بمب هسته‌اي " مواجه نيستيم (كه قبلا توسط وزير دفاع اسبق "روبرت اس مك‌نامارا " (Robert S. McNamara) در مورد آن هشدار داده شده بود) بلكه با يك روند تصميم‌گيري نظامي روبرو هستيم كه به فرماندهان نظامي، از فرمانده كل قوا تا فرماندهان جبهه جنگي، اجازه مي‌دهد كه از سلاح‌هاي هسته‌اي تاكتيكي بهره ببرند.
به علاوه، چون اين سلاح‌هاي هسته‌اي "كوچك "، توسط پنتاگون به عنوان سلاح‌هايي كه "به شهروندان غير نظامي آسيب نخواهد رساند " طبقه‌بندي شده است و مدعي هستند كه "احتمال تخريب ناخواسته را به حداقل ممكن مي‌رساند "، فرماندهان جنگي ترغيب مي‌شوند كه احتياط را كنار بگذارند و در استفاده از سلاح هسته‌اي ترديد نكنند.
اگر زماني تصميم بر اين شد كه يك عمليات نظامي انجام شود فرماندهان صحنه عمليات، تا حدي آزادي عمل دارند. آنچه در عمل اتفاق مي‌افتد اين است كه قدرت تصميم رئيس جمهور سلب مي‌شود و اين فرماندهان صحنه عمليات هستند كه تصميم مي‌گيرند از چه سلاحي و بر عليه چه اهدافي استفاده نمايند. سلاح‌هاي هسته‌اي تاكتيكي انباشته شده كه قبلا فقط براي ايجاد ترس و بازدارندگي به كار مي‌رفت، اكنون به عنوان بخشي از مهمات جنگي در نظر گرفته مي‌شود. به عبارت ديگر، بمب هسته‌اي، به بخشي از "جعبه ابزار " در اختيار فرماندهان جنگي تبديل شده است.

• حمله هوايي به ايران

نقشه عملياتي حمله هوايي به ايران، از سال 2005 آماده و تجهيزات عملياتي ضروري براي اين حمله، تهيه شده است.
معاون رئيس جمهور ديك چني، دستور داده بود كه نقشه احتمالي كه "شامل حمله هوايي در مقياس وسيع،‌ با استفاده از سلاح‌هاي متعارف و هسته‌اي " مي‌شود، طراحي شود.
ستاد فرماندهي ارتش آمريكا، ممكن است كه اكنون اين نقشه را مورد بازنگري قرار داده باشند و جزئيات آن را تغيير بدهند.
در ژانويه 2005، يك تغيير بزرگ در اختيارات ستاد فرماندهي ارتش آمريكا رخ داد. اين ستاد اختيار پيدا كرد كه "دستورات جنگي براي استفاده همزمان از سلاح‌هاي جنگي متعارف و سلاح‌هاي كشتار جمعي " را رأسا صادر نمايد. براي اجرايي كردن اين اختيار، يك دستورالعمل نظامي به نام "ضميمه كاربردي براي تركيب فرماندهي جوي و حملات جهاني " تدوين شد كه به ستاد فرماندهي آمريكا اين اختيار را مي‌داد كه در راستاي دكترين جديد هسته‌اي دولت بوش، در عمليات‌هاي نظامي، مسئول "تركيب سلاح‌هاي هسته‌اي و متعارف " باشد. هر دو دسته سلاح هسته‌اي و متعارف، به صورت يكپارچه، تحت عنوان "عمليات حمله مشترك " اداره و اجرا مي‌شود.
"روبرت اس نوريس " و "هانس ام كريستنس " دانشمندان هسته‌اي مي‌نويسند: "وزارت دفاع در حال ارتقاي نقشه‌هاي حمله هسته‌اي خود مي‌باشد تا در راستاي سياست جديد هسته‌اي رئيس جمهور قرار گيرد. در اين طرح جديد، به جاي تصميم‌گيري متمركز براي به كار بردن حملات وسيع هسته‌اي كه در دوران جنگ سرد براي مبارزه با يك دشمن به كار مي‌رفت، از مجموعه‌اي از تصميم‌گيري‌هاي غير متمركز و قابل انعطاف، براي مقابله با دشمنان متعدد استفاده مي‌شود. اين دستورالعمل جديد كه به نام "اپلانو 8044 " شناخته مي‌شود مورد تجديدنظر قرار گرفته و جزئياتي به آن افزوده شده تا گزينه‌هاي قابل انعطافي فراهم سازد و هم‌پيمانان را مطمئن و دشمنان را منصرف و اگر ضروري بود، نابود نمايد و به اين منظور، دامنه وسيعي از گزينه‌ها پيش‌بيني شده است.
يكي ديگر از دستورالعمل‌هاي تهيه شده، "كانپلان 8022 " است كه براي استفاده سريع از سلاح‌هاي هسته‌اي، متعارف و ساير توانايي‌هاي جنگي است كه براي نابودي فوري اهداف در هر كجاي دنيا و در صورت نياز به صورت پيش‌دستانه طراحي شده است. دونالد رامسفلد، وزير دفاع اسبق، در سال2004 دستور رسمي شدن "كانپلان 8022 " را در ميان نيروهاي نظامي صادر نمود. در نتيجه، سياست حمله پيش‌دستانه دولت بوش، اكنون شامل استفاده از بمب‌‌افكن‌هاي دوربرد، زيردريايي‌هاي استراتژيك براي گشت‌زني بازدارنده و احتمالا موشك‌هاي بالستيك قاره‌پيما مي‌شود.
كانپلان 8022، اكنون دستورالعملي براي اجراي عمليات‌هاي نظامي در سطح جهان است و در مورد كاربرد زيردريايي و بمب‌افكن‌ها توسط نيروي هوايي و نيروي دريايي، مي‌باشد.
هانس كريستنس مي‌گويد: "كانپلان 8022 " يك پوشش براي تنظيم سناريوهاي استراتژيك حملات پيش‌دستانه است و شامل كاربرد سلاح هسته‌اي نيز مي‌باشد.
اين دستورالعمل، به نحو مؤثري بر تهديدات جديد آمريكا (كره شمالي و ايران) و نيز تكثير و اشاعه تروريست‌ها متمركز شده است. البته اين بدين معنا نيست كه كاپلان 8022 را نمي‌توان در مقابل اهدافي در چين يا روسيه به كار بست. "

• اجازه استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي

طرح بمباران هوايي ايران، بر اساس كانپلان 8022، در اواسط سال 2004 آغاز شد. در مي 2004، رهنمود رئيس جمهوري در مورد امنيت ملي منتشر شد.
مفاد اين سند بسيار حساس امنيتي، به شدت پنهان نگاه داشته مي‌شود. در مورد اين سند در رسانه‌ها يا مذاكرات كنگره، سخني به ميان نيامده است. در حالي كه NSPD 35 محرمانه مانده است، تصور مي‌شود كه محتواي آن مربوط به استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي تاكتيكي در خاورميانه باشد.
با اين ملاحظه، يك نشريه ترك به نام "يني سافاك " (Yeni Safak) اينگونه گمانه مي‌زند: "در صورتي كه ايران به رژيم صهيونيستي حمله كند، آمريكا از سلاح هسته‌اي نوع "بي 61 " براي بمباران جنوب ايران و حمله به تأسيسات هسته‌اي اين كشور استفاده خواهد كرد. "
قبلا برخي از انواع سلاح‌هاي اتمي در جنگ عراق استفاده شده بود. آنچه اين روزنامه ترك حدس زده است، اين است كه ابتدا در جنگ با ايران از سلاح‌هاي متعارف استفاده شود و اگر ايران در مقام حمله متقابل عليه حملات هوايي آمريكايي-صهيونيستي برآمد، از سلاح تاكتيكي بي 61 كه نوعي سلاح "گرماهسته‌اي " (thermonuclear) است، استفاده شود. اين انتقام‌جويي بر اساس بازنگري در سند NSPD 17 مربوط به سال 2001 انجام خواهد شد.

• ذخيره سلاح‌هاي متعارف و هسته‌اي از سوي رژيم صهيونيستي

رژيم صهيونيستي متحد نظامي آمريكا در حمله به ايران خواهد بود و نقش عمده‌اي را بازي خواهد كرد.
بنابر گزارش رسانه‌ها، رژيم صهيونيستي از سال 2004، شروع به دريافت 500 بمب آمريكايي ضد سنگر "بي ال يو109 " (BLU 109 bunker buster bombs) نموده است. اولين محموله در سپتامبر 2004 دريافت شد. در آوريل 2005، واشنگتن تأييد كرد كه رژيم صهيونيستي، 100 بمب پيشرفته‌تر به نام "جي بي يو28 " را از شركت "لاكهيد مارتين "(Lockheed Martin) خريداري نموده است. اين بمب داراي "قدرت انفجار 500 پوندي، سيستم هدايت ليزري و يك كلاهك غيرهسته‌اي به قدرت 4400 پوند براي نفوذ در بتن " مي‌باشد. اين بمب در جنگ عراق به كار رفته بود.
"پنتاگون اعلام كرد كه فروش 500 بمب "بي ال يو 109 " به رژيم صهيونيستي در راستاي شريك كردن اين رژيم در اهداف استراتژيك و تاكتيكي ايالات متحده است. "
اين بمب مي‌تواند از جت‌هاي اف 15 يا اف 16 كه توسط آمريكا در اختيار رژيم صهيونيستي قرار داده شده است، پرتاب شود و سپس توسط ماهواره كنترل گردد. امسال رژيم صهيونيستي، اولين بخش از 102 جنگنده دورپرواز اف 16 را از مهمترين هم‌پيمانش يعني ايالات متحده دريافت كرد. به گزارش رويترز، "رژيم صهيونيستي بمب‌هاي ضد سنگر ساخته است، اما هيچ‌كدام به اندازه بمب 200 پوندي بي ال يو، قوي نيستند. "
البته اين گزارش،‌ در مورد ذخيره و به كارگيري بمب‌هاي گرماهسته‌اي ضد سنگر توسط رژيم صهيونيستي صحبتي به ميان نياورده است و البته در مورد اينكه آيا بمب‌هاي ضد سنگر ساخت رژيم صهيونيستي، مجهز به كلاهك هسته‌اي هستند يا نه نيز چيزي ذكر نشده است. ارسال و ذخيره بمب‌هاي ضد سنگر، تنها چند ماه پس از انتشار دستورالعمل به كارگيري سلاح هسته‌اي NPSD 35 انجام شده است.
رژيم صهيونيستي تعداد 100 الي 200 كلاهك هسته‌اي استراتژيك دارد. در سال 2003، واشنگتن و تل‌آويو، تأييد كردند كه در مورد "به كارگيري موشك‌هاي هارپون كروز مجهز به كلاهك هسته‌اي، براي استفاده در زيردريايي‌هاي كلاس دلفين در نيروي دريايي رژيم صهيونيستي " در حال تشريك مساعي هستند. اخيرا و همزمان با آمادگي رژيم صهيونيستي براي حمله به ايران، اين رژيم دو زيردريايي جديد آلماني خريده است كه قادر به حمل كلاهك هسته‌اي به عنوان عامل بازدارنده و ضربه متقابل (second-strike) هستند.
توانايي هسته‌اي رژيم صهيونيستي در سطح تاكتيكي، هنوز ناشناخته مانده است. رژيم صهيونيستي در جريان عمليات حمله هوايي به ايران، علاوه بر همكاري نظامي، در خاورميانه اقدامات سياسي نيز به عمل خواهد آورد. با بسط دادن جبهه جنگي به لبنان و سوريه توسط رژيم صهيونيستي، جبهه جنگ عليه آمريكا از شرق مديترانه تا آسياي مركزي و افغانستان گسترش خواهد يافت.