IRNON.com
انهدام 48 فروند هواپيماي شكاري عراق در يك عمليات؛
گزارشي از پيچيده ترين عمليات هوايي تاريخ جنگهاي جهان
 

اين عمليات را مي توان يكي از بزرگ ترين و قاطع ترين عمليات هوايي جهان قلمداد كرد كه خلبانان شجاع ما توانستند با چيزي حدود 5 ساعت پرواز، چهار بار سوختگيري هوايي و طي مسافتي بالغ بر 1000 كيلومتر در سكوت مطلق هوايي، حماسه اي بي نظير خلق كنند.


 

جنگ آغاز شده بود و نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، در يكم مهرماه سال 1359 و تنها يك روز بعد از شروع جنگ، ضربه اي كاري به نيروي هوايي عراق وارد آورد كه طي آن 140 فروند از شكاري بمب افكن هاي نيروي هوايي در عملياتي به نام «كمان 99» اكثر پايگاه هاي هوايي عراق را به جز پايگاه الوليد، بمباران كرده بودند. چند ماهي از جنگ مي گذشت. در اين هنگام دولت بعثي عراق در باتلاقي گرفتار شده بود كه هرگز فكر نمي كرد روزي در آن گرفتار شود.نيروي هوايي ارتش در اين مدت دست به كارهاي بزرگي مي زد و با بمباران روزانه مناطق نظامي، خواب را از چشمان بعثيون گرفته بود.در اين زمان، شهر آبادان از سه طرف در محاصره بود و نيروهاي زميني عراق مي توانستند با پشتيباني هوايي به هدف اصلي خود كه همانا اشغال آبادان بود، برسند. در همين هنگام عراقي ها كه هنوز خاطره حمله 140 فروندي روز اول جنگ را فراموش نكرده بودند، به اين فكر افتادند كه شايد در آستانه اين عمليات پايگاه هاي هوايي آنها مورد هدف عقابان تيزپرواز نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي قرار گيرد. لذا تصميم گرفتند كه كليه هواپيماهاي اصلي خود را به نقطه اي منتقل كنند كه هيچ اسكادران از جان گذشته ايراني نتواند به آن جا برسد و آن را هدف قرار دهد. پس با هماهنگي هاي لازم، در تاريخ 21 دي سال 1359 عراق بخشي از هواپيماهاي عملياتي خود را به مجموعه پايگاه هاي الوليد در غرب عراق و در نزديكي مرز اردن انتقال داد. اين پايگاه خود به يك پايگاه اصلي و دو پايگاه فرعي تقسيم مي شود كه به ان «اچ3» مي گفتند و از پدافند قدرتمندي نيز برخوردار بود. در همين زمان صدام حسين با ظاهر شدن در صفحه تلويزيون عراق نطقي كرد كه قسمتي از آن به اين شكل بود: من ديوار آتش دارم و ايران به هيچ وجه نمي تواند به خاك ما نفوذ عمقي كند. چندي بعد نيروي هوايي ايران از انتقال هواپيماهاي عراقي بااطلاع شد و سرتيپ شهيد «جواد فكوري» فرمانده وقت نيروي هوايي، در 15 بهمن سال 59 در جلسه فرماندهان نيروي هوايي پيشنهاد حمله به اين پايگاه ها را مطرح نمود كه براي طرح ريزي اين عمليات، بخش ويژه طرح هاي نيروي هوايي كار بر روي آن را آغاز كردند و پس از مدتي اين كار را غيرممكن قلمداد كردند. در همين زمان اين طرح از سوي نيروي هوايي منتفي اعلام شد ولي طرح هايي نيز مطرح شد: طرح اول: 16 فروند فانتوم به پرواز درآيند 14 فروند اصلي و 2 فروند رزرو كه 6 تانكر سوخت رسان هم همراه آنان باشد 3 تانكر در داخل خاك ايران قرار گيرند و 3 تانكر در منتهي اليه غرب عراق و براي محافظت از هر تانكر 2 فروند اف 14 نيز به پرواز درآيند كه اين خود انبوهي از هواپيما را به وجود مي آورد. طرح دوم: 14 فروند فانتوم به پرواز درآيند 12 فروند اصلي و 2 فروند رزرو كه چهار تانكر سوخت رسان با همان شرايط با آن ها باشد كه در اين طرح تعداد جنگنده ها و تانكرها كم مي شد ولي وضعيت فانتوم ها به دليل كمبود تانكر سوخت رسان حساس مي شد و احتمال اين كه 2 فروند فانتوم از دست برود فراوان بود. در همين حين مرحوم سرتيپ خلبان «بهرام هوشيار» در اين خصوص طرحي را آماده و به صورت محرمانه با شهيد فكوري مطرح كرد كه براساس آن 10فروند فانتوم مسلح 8 فروند اصلي و 2 فروند رزرو به پرواز درآيند و براي گمراه كردن دشمن نيز در هنگام ورود فانتوم ها به خاك عراق 2 فروند اف 5 به كركوك حمله كنند. مكان استارت حمله نيز پايگاه دوم شكاري تبريز بود. شهيد فكوري بعد از مطالعه اين طرح، آن را عملي دانست و موافقت خود را با آن اعلام كرد. ولي اين عمليات 2 بار به دليل خيانت عوامل نفوذي و همچنين اطلاع عراق، لغو شد. لذا در جلسه اي قرار بر اين شد كه شهيد فكوري شكست اين طرح را اعلام كند. جلسه مذكور در نيمه دوم اسفندماه برگزار شد. جلسه درباره وضعيت جبهه هاي جنگ، استقرار نيروهاي ايراني و عراقي و... بود. پس از پايان جلسه، شهيد فكوري سرتيپ (سرهنگ آن زمان) «فر ج ا... براتپور» را كه از معاونان عمليات يكي از پايگاه هاي هوايي بود، احضار كرد و اجراي ماموريتي سري، مهم و حياتي را به وي ابلاغ و تاكيد كرد كه شخصا فرماندهي دسته پروازي را برعهده بگيرد.

طرح عمليات

10 فروند فانتوم (8 فروند اصلي و 2 فروند رزرو) مسلح، در شرايط كامل حفاظتي از پايگاه شهيد نوژه همدان به پرواز درمي آيند و به سوي درياچه اروميه پرواز مي كنند. هواپيماها آن جا در ارتفاع پست با دو فروند تانكر سوخت رسان برخورد مي كنند، بعد از سوخت گيري، از نوار مرزي تركيه وارد عراق شده و در آن جا با دو تانكر كه از مسير بين المللي خارج شده اند، برخورد مي كنند و بعد از سوخت گيري مجدد به سمت پايگاه هاي الوليد رفته آن جا را بمباران كرده و از همين مسير بازمي گردند. اين طرح به صورت كاملا سري پي گيري مي شد و قرار بر اين شد كه اين عمليات در سحرگاه روز پانزدهم فروردين ماه انجام شود. نكته مهم در طراحي اين عمليات، سبك بودن جنگنده ها و برق آسا بودن حمله بود.

روز موعود

سرانجام روز موعود فرارسيد. در ساعت يك بامداد روز 15فروردين ماه سال 1360 خلبانان منتخب، بدون اطلاع قبلي، به پست فرماندهي فراخوانده شدند و بي درنگ جلسه توجيهي انجام شد و كليه موارد و چگونگي انجام اين عمليات براي كليه خلبانان تشريح شد و قرار بر اين شد كه فانتوم ها به دو دسته 5 فروندي تقسيم شوند. ليدر يكي از دسته ها سرهنگ براتپور و ليدر دسته ديگر سرتيپ (سرهنگ آن زمان) «فرهادپور» بودند. در پايان جلسه توجيهي، از سوي ليدر دسته پروازي اعلام شد احتمال شهادت در اين عمليات بالاست پس هر كدام از خلبانان به هر دليلي آمادگي ندارند اعلام كنند تا نفر جايگزين در ليست اصلي قرار گيرد، همه اعلام آمادگي كردند. پس از انجام فريضه نماز و با روشن شدن هوا، عمليات آغاز شد.

شرح عمليات

اين عمليات به قدري دقيق پيش بيني شده بود كه از شب قبل هواپيماهاي هر گروه پروازي نيز مشخص شده بودند. بعد از اعلام شماره هواپيماها از سوي گردان نگهداري، خلبانان يكي پس از ديگري در كابين جاي گرفتند و اين در حالي بود كه خود پرسنل گردان نگهداري هم از جزئيات اين عمليات خبر نداشتند. بدين ترتيب 10 فروند هواپيماي اف 4 در سكوت كامل راديويي به پرواز درآمدند. درطول انجام اين عمليات، تنها دوبار سكوت راديويي شكست. يكي هنگام پرواز كه هر هواپيما بعد از بلند شدن از روي باند شماره خود را اعلام مي كردند و بار ديگر بعد از پايان عمليات سوخت گيري، رمزي را اعلام مي كردند.

بعد از پرواز فانتوم ها، مسير خود را به سمت درياچه اروميه پيش گرفتند و در حالي كه هوا ابري بود، در ارتفاع پست با دو فروند تانكر سوخت رسان 747برخورد كردند و اولين مرحله سوختگيري با موفقيت كامل بعد از گذشت 20 دقيقه انجام شد. سپس فانتوم ها به سمت مرز پرواز كردند.در همين زمان دو فروند اف 5 از پايگاه هوايي تبريز به سمت پالايشگاه كركوك به پرواز درآمدند و در يك حمله موفق، اين پالايشگاه را بمباران كردند.در اين هنگام فانتوم ها در نزديكي مرز قرار داشتند و در ساعت 7.58 صبح با رسيدن به نقطه صفر مرزي، به دو دسته 4 فروندي تقسيم شدند و 2 فروند رزرو نيز بازگشتند. (جمعا 8 فروند، 6 فانتوم ئي و 2 فانتوم دي وارد عراق شدند). در همين زمان به فرمانده پدافند عراق اطلاع مي دهند كه تعدادي هواپيماي ناشناس در نوار مرزي تركيه مشاهده شده اند كه او اظهار مي كند هواپيماها متعلق به تركيه است. فانتوم ها به صورت فرميشن 4تايي با فاصله 500 پا از يكديگر، در ارتفاع پايين از شهر مرزي زاخو گذشتند و وارد خاك عراق شدند. در اين هنگام ارتفاع خود را به پايين ترين سطح ممكن رسانده و به مسير خود بر روي نوار مرزي تركيه ادامه دادند.

در منتهي اليه شمال غرب عراق فانتوم ها در فاصله 90 مايلي هدف، با دو فروند تانكر سوخت رسان 707 كه به تعبيري از فرودگاه لارناكا قبرس و به تعبيري از فرودگاهي در تركيه برخاسته بودند و با خارج شدن از خطوط بين المللي، خود را به آن جا رسانده بودند، برخورد مي كنند و در ارتفاع 20000 پايي از آن ها سوخت گيري مي كنند و دوباره ارتفاع خود را كم و در حدود30 متري زمين پرواز مي كنند و به طرف نخستين نشانه زميني به پيش مي روند كه در اين لحظه به نقل از خود سرتيپ براتپور (ليدر عمليات) دستگاه هاي ناوبري جنگنده اي شان از كار مي افتد و وقتي موقعيتي كه دستگاه ها نشان مي دهند با نقشه مقايسه مي كند نشان دهنده موقعيت واقعي نبود كه ايشان با كابين عقب كه افسر كنترل رادار بودند صحبت مي كند و مي گويد:

سرتيپ براتپور: ظاهرا دستگاه ناوبري من ايراد دارد مي تواني بگويي كه دستگاه شما كجا را نشان مي دهد؟ خلبان كابين عقب: (با خون سردي مي گويد) تل آويو. سرتيپ براتپور: پس برويم آن جا را بزنيم! خلبان كابين عقب :(با لهجه شيرازي)ها بريم!

به هر صورت پس از گذشتن از آخرين نشانه زميني، سرتيپ براتپور راه اصلي را پيدا مي كند و با علامت او، از هر دسته 4 فروندي فانتوم ها، يك فروند جدا مي شود و گروه سوم را تشكيل مي دهد. در همين حين يكي از خلبانان يك موضع پدافندي كه در نقشه اوليه پيش بيني نشده بود را مي بيند و به دليل اين كه مبادا در مسير برگشت مزاحم شود به آن حمله و آن را نابود مي كند.

هواپيماها به هدف مي رسند

گروه اول به فرماندهي سرتيپ فرهادپور در ساعت 8.45 به پايگاه اول حمله مي كند. گروه دوم در ساعت 8.50 به پايگاه دوم حمله مي كند. گروه سوم به فرماندهي سرتيپ براتپور به سمت پايگاه سوم (اصلي) حمله مي كند در حالي كه هنوز گروه سوم به پايگاه اصلي نرسيده بودند، دو گروه ديگر كار خود را تمام كرده بودند زيرا آن ها فاصله كم تري نسبت به اين پايگاه داشتند. دود ناشي از انفجار هواپيماها و انبارها، تمامي فضا را پر كرده بود و پدافند و موشك هاي زمين به هواي دشمن از هر طرف براي سرنگوني فانتوم ها شليك مي كردند. سرتيپ براتپور با ديدن اين اوضاع، تصميم مي گيرد بجاي اين كه از مسير از پيش تعيين شده به پايگاه سوم حمله كند، با گردشي به سمت راست از سمت مخالف به آنها حمله ور شود كه بدين ترتيب موفق به غافلگيري آنها مي شود. پايگاه دشمن از استتار خيلي خوبي برخوردار بود، به شكلي كه حتي رنگ سقف آشيانه ها نيز به رنگ زمين بودند و روي ادوات نيز به خوبي پوشانده شده بود. هنگامي كه گروه سوم به فرماندهي سرتيپ براتپور به روي پايگاه مي رسند، عراقي ها كه فكر نمي كردند خلبانان ايراني جسارت و توانايي لازم جهت حمله به آن جا را داشته باشند، كاملا غافلگير شدند. آنها كه مشغول كارهاي روزمره بودند ابتدا تصور كردند كه هواپيماي خودشان است كه به سمت آنها مي آيد، همچنين به دليل تغيير سمتي كه داده شده بود لوله هاي توپ هاي ضدهوايي آنها نيز سمت مخالف را نشانه گرفته بود و به اصطلاح ديوار آتش آنها در سمت ديگري بود. فانتوم ها با رسيدن به بالاي پايگاه، شيرجه رفته و تمامي بمب هاي خود را رها مي كنند و پايگاه را به جهنمي از آتش تبديل مي كنند به طوري كه در بعضي از نقاط به دليل ارتفاع كم فانتوم ها، زبانه آتش به ارتفاع هواپيماها نيز مي رسيد.

تمامي بمب ها بر روي هواپيماها و آشيانه ها با دقت فرو ريخته شد و تقريبا تمام اهداف از پيش تعيين شده را نابود كردند، سپس با گردشي به سمت مخالف، فانتوم ها از محل دور مي شوند. در اين مرحله يكي از هواپيماها به خلباني سرتيپ خلبان شهيد «محمود خضرايي» آسيب مي بيند كه سريعا خود را از معركه دور مي كند. در حين برگشت، سرتيپ براتپور بر روي جاده بين المللي عراق- اردن متوجه يك تريلي حامل محموله نظامي مي شود كه گويا از بندر عقبه در خاك اردن بارگيري كرده و به عراق وارد شده بود. بي درنگ با هواپيما به سمت تريلي شيرجه مي رود و با مسلسل هواپيما آن را هدف قرار داده و منفجر مي كند. سپس بلافاصله ارتفاع را كم كرده و پس از تماس با فركانس قراردادي با تانكرهاي سوخت رسان، به سوي آنها پرواز مي كنند.

در اين لحظه تانكرهاي سوخت رسان در همان منطقه (قسمت غربي خاك عراق) در ارتفاع پايين و خارج از ديد رادار دشمن در حال گشت زني و منتظر فانتوم ها بودند تا مرحله سوم سوخت گيري انجام شود. سرتيپ براتپور براي يك لحظه متوجه سوخت هواپيماي خود مي شود و مي بيند كه به حداقل خود رسيده و تانكرها را نيز نمي بيند و اين به دليل آن بود كه در راه بازگشت براي انهدام تريلي اقدام كرده بود. از طرفي براي اين كه سكوت راديويي را نيز نشكند و دشمن را متوجه خود و ديگر هواپيماها نكند، با توكل بر خداوند مسيري كه قرار بود هواپيماهاي جنگنده از آن جا به تانكرها برسند را در پيش مي گيرد و به راه خود ادامه مي دهد تا اين كه سرانجام از راه دور يكي از تانكرهاي سوخت رسان را مي بيند. در اين لحظه سوخت هواپيما به حداقل خود رسيده بود و ايشان براي اين كه مبادا تانكرها را گم كند، چشم از آنها برنمي دارد. سرانجام با كمك خداوند تمامي فانتوم ها به محل سوختگيري رسيده و با خونسردي و احتياط سوختگيري مي كنند. پس از اين كه كار سوختگيري به پايان رسيد و تمامي شكاري ها سوختگيري كردند، تانكرها بلافاصله وارد خاك تركيه شدند و از مسير بين المللي آنكارا- تهران به ايران بازگشتند. هواپيماهاي فانتوم نيز از قسمت شمالي عراق، بر روي نوار مرزي و از همان راه اوليه با تمام سرعت به سمت وطن بازگشتند.

تعقيب همه جانبه از سوي دشمن

دشمن لحظاتي بعد از اين ضربه مهلك، بي درنگ تعداد زيادي هواپيماي شكاري رهگير خود را به پرواز درمي آورد تا شايد بتواند فانتوم هاي ايراني را رهگيري و سرنگون كند و به هر ترتيبي كه شده اجازه بازگشت به هواپيماهاي فانتوم ندهد. سرتيپ براتپور نقل مي كند كه خود دو دسته چند فروندي را ديدند و خوشبختانه آ نها نتوانستند هواپيماهاي ما را رهگيري كنند.

در حالي كه هواپيماهاي فانتوم به مرز نزديك مي شدند، هواپيماهاي اف 5 و اف 14 خودي در حوالي مرز به انتظار آنها بودند و منتظر تماس فانتوم ها بودند تا به كمك آنها بشتابند. با نزديك شدن فانتوم ها به مرز، حمله هوايي ديگري در مرزهاي مشترك انجام شد تا فانتوم ها بتوانند به راحتي وارد خاك ايران شوند.

عقابان بازگشتند

خوشبختانه فانتوم ها توانستند خود را به مرز رسانده و همه در محل مقرر سوختگيري چهارم را انجام دهند و تلاش عراقي ها براي سرنگوني آنها نيز بي نتيجه ماند.

فانتوم ها بعد از سوختگيري، همگي به پايگاه شهيد نوژه همدان برگشتند. پرسنل نگهداري كه در آخرين لحظات بازگشت فانتوم ها، از موضوع حمله با اطلاع شده بودند، با هيجان درباره چگونگي اين عمليات سخن مي گفتند و چون چيزي درباره جزئيات آن نمي دانستند، به سراغ جانشين فرمانده پايگاه رفته و نگراني خود را در مورد سلامتي گروه پروازي ابراز مي داشتند. پرسنل پايگاه كه از عمليات شجاعانه خلبانان مبهوت مانده بودند، بي صبرانه در انتظار بازگشت همه خلبانان دقيقه شماري مي كردند. سرانجام چرخ هاي اولين گروه فانتوم ها باند فرودگاه را لمس مي كند و پرسنل گردان پرواز و نگهداري، با چشماني اشكبار كه حاكي از ديدار دوباره خلبانان بود و با فرياد الله اكبر و قرباني كردن گوسفند، به استقبال آنها مي روند. پرواز نتيجه داده بود. خلبانان شجاع بعد از چهار ساعت و چهل دقيقه پرواز با سرعت بالا و با چهار نوبت سوختگيري در مسير رفت و برگشت، موفق شده بودند غيرممكن را ممكن كنند و ضربه مهلكي به پيكر نيروي هوايي عراق وارد آورند.

نتايج عمليات

بعد از عمليات مشخص شد كه خسارت ها، بيشتر از پيش بيني ها بود: -48 فروند هواپيماهاي شكاري- بمب افكن (شامل ميگ 21 - ميگ 23 - سوخو 20 - سوخو 22 - توپولف 16 و ميراژ) منهدم و يا آسيب جدي ديده است.

- 3 آشيانه بزرگ هواپيما، 2 دستگاه رادار و چندين پناهگاه بتوني هواپيما، به طور كلي تخريب شده است. بعد از اين عمليات غرورآفرين، فرمانده پدافند هوايي عراق از سوي صدام بركنار شد. نامبرده بعدا اعدام شد ولي منابع عراقي خبر خودكشي او را اعلام كردند. اين عمليات تاثير بسزايي در روحيه رزمندگان اسلام داشت، به طوري كه چندماه بعد عمليات موفق «ثامن الائمه» انجام شد و در پي آن نيز عمليات موفق «طريق القدس» و «بيت المقدس» با موفقيت كامل و باز هم با پشتيباني مناسب نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، انجام شد.

ديدار با امام

سه روز پس از اين عمليات، در تاريخ 18/1/1360 بدون هيچ تشريفاتي، كليه خلبانان شركت كننده در اين عمليات به حضور حضرت امام خميني(ره) رفتند. نور شادي و رضايتمندي در چهره امام (ره) به وضوح مشاهده مي شد به طوري كه يكي از نزديكان امام گفتند: «تا به حال ايشان را به اين خوشحالي نديده بودند.»

پس از موفقيت كامل در اين عمليات، سيماي جمهوري اسلامي نيز براي اولين بار سرود خلبانان را پخش كرد تا بدين شكل تقديري كوچك از اين دلاوران شود.

تيزپروازاني كه بعدها آسماني شدند

در اينجا ياد مي كنيم از عقاباني كه در اين عمليات شركت داشتند و بعدها به درجه رفيع شهادت نائل آمدند:

سرلشكر خلبان شهيد «حسين خلعتبري مكرم»

سرتيپ خلبان شهيد «محمود خضرايي»

سرگرد خلبان شهيد «علي خسروي»

سرگرد خلبان شهيد «عبدالله رضايي»

سرگرد خلبان شهيد «پورسرابي»

پاياني موفقيت آميز

باتوجه به اين كه در طول دفاع مقدس، آمريكايي ها حتي قطعات يدكي هواپيماهايي را كه خودشان ساخته بودند در اختيار ما قرار نمي دادند، مي توان عمليات حمله به اچ 3 را يكي از بزرگ ترين و قاطع ترين عمليات هوايي جهان قلمداد كرد كه خلبانان شجاع ما توانستند با چيزي حدود 5 ساعت پرواز، چهار بار سوختگيري هوايي و طي مسافتي بالغ بر 1000 كيلومتر در سكوت مطلق هوايي، حماسه اي خلق كنند كه نه تنها سردمداران عراق و همپيمانانش، بلكه هيچ يك از كارشناسان غربي هم فكر آن را نمي كردند.

منبع:www.khorasannews.com