اخبار ويژه روزنامه كيهان؛ جروزالم پست: اسرائيل هم چارهاي جز پذيرفتن ايران هسته اي ندارد

رژيم صهيونيستي پس از 2 سال هياهوي گسترده مبني بر اينكه به هيچ قيمتي نمي گذارد ايران هسته اي شود، در حال تدارك براي مرحله پس از هسته اي شدن كامل ايران است.
روزنامه كيهان امروز سهشنبه 4 آبان اخبار ويژهاي را به شرح ذيل منتشر كرد؛ 
* شوهرم كيه؟ همه كاره خودم هستم 
زهرا رهنورد همسر ميرحسين موسوي ضمن طرح اين ادعا كه از اول انقلاب تحت فشار و سانسور قرار داشته! تصريح كرد با رياست جمهوري موسوي مخالف بوده و از طريق كانديداتوري او مي خواسته حرف ها وشعارهاي خود را دنبال كند. 
رهنورد بلافاصله پس از انتخابات با شبكه بي بي سي مصاحبه كرد و در آنجا براي مستند و ثابت كردن ادعاي تقلب در انتخابات گفت موسوي فرزند آذربايجان و داماد لرستان است بنابراين معني نداشته مردم در اين مناطق به كس ديگري راي داده باشند. او اكنون در مصاحبه با سايت "كلمه " و در پاسخ به اين سؤال كه "شما حتي پيش از موسوي فعاليت هاي سياسي چشمگير و فعال داشتيد، چگونه اين تابوي حضور زن شكسته شد و هدف شما از اين فعاليت ها چه بود؟ "، گفت: وقتي قدم به انتخابات گذاشتم مي دانستم به شدت سركوب خواهم شد من مي خواستم حرف خود را به مردم برسانم چرا كه همواره يكسري شعارها را دنبال مي كردم و اين بار هم مي خواستم كه از طريق انتخابات آن را دنبال كنم. در واقع من كنار موسوي قرار گرفتم تا بتوانم آرمان هاي مورد علاقه خود را مطرح كنم و پيش از آن كه كانديداتوري موسوي براي من مهم باشد در نظر داشتم از فرصت هاي پيش آمده استفاده كنم. 
وي همچنين گفته است: من از اول با حضور موسوي در پست رياست جمهوري مخالف بودم. من از قدرت سياسي براي خودمان خوشم نمي آيد و نمي خواستم در وضعيت حاكميت قرار بگيرم و كلا به عنوان يك روشنفكر به فعاليت در حوزه عمومي علاقه مندم نه حوزه حكومتي. اما زماني كه موسوي پا به صحنه گذاشت من هم با يك بيانيه، حضور خودم را در كنار او مطرح كردم و از او حمايت كردم. 
اين همكار منافقين كه در مصاحبه با "خودنويس " علنا روزگار حيات مبارك حضرت امام خميني(ره) را مورد تخطئه قرار داد و به اعدام برخي عناصر وابسته به گروهك هاي محارب در آن زمان حمله كرد، اكنون ادعا مي كند: اينكه امام مي گفت نگذاريد انقلاب به دست نامحرمان و نااهلان بيفتد، اكنون دقيقا اين اتفاق افتاده است. " 
اين تظاهر به خط امامي بودن در حالي است كه وي در همين مصاحبه با سايت كلمه با نوعي توهم و خودشيفتگي و دروغ پردازي مدعي شده است: در اين 30 سال معترض تر از من كسي وجود نداشته است. به شكل هاي مختلف اعتراض كرده ام. اما من خود جزو كساني بوده ام كه همواره تحت فشار بوده و هيچ يك از كتاب هايم اجازه انتشار نداشته است. قبل از انقلاب 10 جلد كتاب چاپ كردم. من از كساني بودم كه بعد از انقلاب در سانسور شديد قرار گرفتند. 
* جروزالم پست: اسرائيل هم چارهاي جز پذيرفتن ايران هسته اي ندارد 
رژيم صهيونيستي پس از 2 سال هياهوي گسترده مبني بر اينكه به هيچ قيمتي نمي گذارد ايران هسته اي شود، در حال تدارك براي مرحله پس از هسته اي شدن كامل ايران است. 
مطبوعات صهيونيستي در گزارشي كه وزارت خارجه اين رژيم هم آن را تأييد كرده، اعلام كردند شوراي امنيت ملي و وزارت خارجه اسرائيل طرحي را براي وضعيت بعد از ايران هسته اي تدوين مي كنند. 
به گزارش مطبوعات اسرائيل و سايت وزارت خارجه اين رژيم، "وزارت خارجه اسرائيل در مباحثات داخلي خود به بررسي اين وضعيت پرداخته كه جمهوري اسلامي علي رغم همه تلاش هاي بين المللي و فشارها و تحريم ها بتواند به بمب اتمي هم دسترسي پيدا كند. 
محافل وزارت خارجه مي گويند ايران هسته اي يك فاجعه است ولي ما بايد خود را براي چنان وضعيتي كه ايران بمب اتمي را هم ساخته باشد، آماده كنيم. 
روزنامه "جروزالم پست " كه گزارش مفصلي را به اين خبر اختصاص داده نوشت: "تنها وزارت خارجه نيست كه خود را براي چنين احتمالي آماده مي سازد، بلكه در شوراي امنيت ملي اسرائيل نيز بررسي اين احتمال ادامه دارد و آن ها هم مي كوشند گزينه هاي آينده را شناسايي و بررسي كنند. " 
به گزارش سايت وزارت خارجه اسرائيل، "رسانه ها تاكنون بارها از احتمال بمباران تأسيسات اتمي ايران توسط اسرائيل سخن گفته اند اما ارزيابي برخي تحليلگران تاكنون آن بوده كه ايالات متحده، و به ويژه دولت پرزيدنت اوباما، آن هم پس از وقايعي كه در افغانستان و عراق مي گذرد، براي انهدام تأسيسات اتمي ايران پيشگام نخواهد شد. از سوي ديگر، اسرائيل نيز بر اين باور است كه نبايد از اسرائيل توقع داشته باشند يك تنه به مصاف اين چالش برود. 
تاكنون تلاش اسرائيل در همه سطوح تماس هاي ديپلماتيك و مراجعات بين المللي مصروف آن بوده كه از اتمي شدن ايران جلوگيري كند ولي نتايج به دست آمده در حدي نيست كه بتوان اميدوار بود از تلاش اتمي دست بردارد. در گزارش هاي پيشين همچنين گفته شده بود كه در ايالات متحده نيز مشاورات و مباحثاتي انجام گرفته كه اگر ايران بالاخره به بمب اتمي دست يابد، چه بايد كرد. با انتشار اين گزارش ها احتمال داده شده بود كه برخي مقامات آمريكايي با بمب هسته اي ايران كنار آمده باشند. " 
جروزالم پست نيز در گزارش خود نتيجه مي گيرد: فاش شدن تشكيل تيم جديد در وزارت خارجه اسرائيل براي بررسي گزينه هاي فرداي ايران هسته اي، نخستين نشانه از اين واقعيت است كه ظاهراً مقامات اسرائيل به اين نتيجه رسيده اند كه در آينده تنها قدرت هسته اي منطقه اي نخواهند بود و بايد واقعيت ايران هسته اي را هم بپذيرند. 
* محسن رضايي: نخبگان سياسي بيش از اين از ملت عقب نمانند 
محسن رضايي با اشاره به بيانات رهبر انقلاب درباره بصيرت مردم و خنثي كردن فتنه سال 88 تاكيد كرد: ملت ايران در آن حوادث بهتر از برخي نخبگان عمل كرد و نخبگان بايد خود را به قافله مردم برسانند. 
رضايي كه در فتنه سال گذشته پس از چند ماه، حساب خود را از فتنه گراني چون موسوي و كروبي جدا كرد و به انتقاد از آنها پرداخت، طي يادداشتي در روزنامه "ملت ما " نوشت "استقبال تاريخي مردم قم از رهبر معظم انقلاب و استقبال ملت لبنان از رئيس جمهور محترم ايران، دو حادثه مهم در شرايط سياسي و بين المللي كشورمان به شمار مي آيد. 
اين دو حادثه چند پيام مهم را در بردارد: 1-ملت ايران به طور كامل احيا شده است و با شعور و اراده قوي در داخل و خارج از ايران نقش آفريني مي كند. 2- ملت ايران در داخل با محوريت رهبري، انسجام و اقتدار خود را نشان مي دهد و در خارج از كشور نفوذ و اعتبار خود را به نمايش مي گذارد. 3- ملت ايران مانند يك انسان كامل داراي درك و شعور و مصلحت انديشي است و تدبير سياسي خود را در كنار بصيرت خويش بروز و ظهور مي دهد. 
هر دو حادثه فوق موجب شگفتي مجدد غرب از انسجام و نفوذ ملت ايران در داخل و خارج شده است و غرب توپ را در ميدان خود مي بيند. 
وي مي افزايد: اگر به گذشته نزديك مراجعه كنيم، مي بينيم كه اين شعور و اراده ملت ايران يك بار ديگر پيرامون ولايت و امامت امام حسين(ع) در 9 ديماه به ظهور رسيد. 
در آن برهه حساس نيز پس از 7 ماه كه اكثريت سياسيون كشور منفعل شده بودند و دولتمردان نيز حوادث داخلي را نتوانستند به كنترل درآورند، ملت ايران به صحنه آمد و به ناامني ها و اغتشاشات پايان داد و حماسه اي بزرگ را رقم زد. 
جالب اين است كه پيشگامي ملت ايران از نخبگان سياسي كشور تا امروز ادامه يافته است. ملت بزرگ ايران به خوبي درك مي كند كه در شرايطي كه كشور از سوي غرب تحريم و تهديد شده است، پرداختن به دلخوري ها و مسائل شخصي و گروهي، حتي اگر حق هم باشد، نادرست است. 
رسيدن ملت ايران به اين حد از ادراك سياسي و عزم ملي بيانگر آن است كه افق روشن و اميدبخشي فراروي كشور ما قرار دارد. 
بنابراين، بهتر است كه نخبگان سياسي كه تماشا را بر حضور سياسي در صحنه ترجيح داده اند، بيش از اين از ملت ايران عقب نمانند و خود را به قافله ملت ايران برسانند و افراط گرايي موجود نبايد بهانه اي براي اين اقدام آنان تلقي شود هرچند كه افراط گرايي هم معلول تماشاچي شدن آنها و خالي كردن صحنه بوده است. 
رضايي تاكيد كرد كه مردم در موضوع وحدت نيز جلوتر از نخبگان حركت كرده اند و " ضرورت امروز حركت جمعي است كه نه تنها انسجام ملي ما را دربر دارد بلكه دستاوردهاي بزرگتري براي ما به ارمغان مي آورد. البته حركت بايد صادقانه باشد، اعتراف به اشتباهات و همراهي با مردم و نظام در اين حركت جمعي بسيار مهم است. " 
* زندان كه نرفتي حداقل پول غذاي ما رو بده! 
دستگيري ديرهنگام علي شكوري راد نسبت به اعضاي ديگر حزب مشاركت اين روزها شايعات فراواني را در اين حزب منحله به وجود آورده است. 
به گزارش باشگاه خبرنگاران شكوري راد قبل از دستگيري تحت فشار سنگين در تشكيلات حزبي خود قرار داشت و به دليل همين جو سنگين به هر كاري دست زد كه موضوع عدم بازداشت اش در حزب فراموش شود. 
نمونه اي از به وجود آمدن جو سنگين در حزب مشاركت عليه شكوري راد به نشست اعضاي اين حزب منحله در منزل محسن ميردامادي برمي گردد. 
در اين نشست، جوانان مشاركت خطاب به شكوري راد مي گويند ما كه سن بچه شما را داريم بيش از حضرتعالي براي اصلاحات هزينه كرديم و شما كه تاكنون هيچ هزينه اي را نپرداختيد بايد پول 50 پرس غذا را امشب بپردازيد! 
پس از دستگيري شكوري راد نيز در حزب مشاركت شايع شده است كه بالاخره هماهنگي ها باعث دستگيري شكوري راد شد. 
كوچكترهاي اين جريان در نشست چند روز گذشته خود نيز در مورد بازداشت شكوري راد گفتند: هيچ كس در زندان او را نديده است معلوم نيست او الان در هتل مشغول استراحت است يا در مكان ديگري است. 
گفتني است سايت جرس - حلقه ماسوني لندن- كه از مدتها قبل با توجه به خودداري دستگاههاي امنيتي از بازداشت شكوري راد نسبت به هويت واقعي وي دچار ترديد شده بود بلافاصله بعد از بازداشت شكوري راد با اين احتمال كه وي عليه سران فتنه و روابط پنهان آنها با سرويس هاي بيگانه دست به افشاگري خواهد زد به شگرد معروف فرار به جلو متوسل شده و اعلام كردند شكوري راد قبل از بازداشت دست نوشته هايي از خود باقي گذاشته و در آن آورده است از هم اكنون هرگونه اعتراف احتمالي خود در زندان را تكذيب مي كنم و حتي اگر در تلويزيون حاضر شدم و به زبان خودم اعترافاتي كردم، آن را به حساب فشار و شكنجه بگذاريد و قبول نكنيد! 
* تا حالا قهرمان اصلاحات بود از اين به بعد بگوييد شعبان بي مخ! 
اظهارات اكبر پونز پيرامون رد "تقلب در انتخابات 84 " ( به استناد سخنان بهزاد نبوي، رمضان زاده، تاج زاده، عباس عبدي، خاتمي و...) و تأكيد بر پيروزي احمدي نژاد در كنار تأييد بر "جنبش نبودن جنبش سبز " به يك بلبشوي كامل در محافل ضدانقلاب رقم زده است. 
اين محافل به جاي پاسخ دادن درباره مستندات ارائه شده، سعي كرده اند عدم تعادل و آشفتگي روحي اكبر گنجي را كه پيش از اين "قهرمان، مبارز شجاع، ابوذر، و عضو اتاق فكر پنج نفره جنبش سبز در خارج كشور " معرفي شد، برجسته كنند و با تحقير و تمسخر و تخطئه و ارعاب وي، پريدن برجك فتنه سبز با ادعاي محوري "تقلب " را پنهان كنند. 
در اين زمينه، سايت ضد انقلابي و صهيونيستي بالاترين كه تا پيش از اين از ترويج كنندگان گنجي به شمار مي رفت، در مطلبي تحت عنوان "گاف بودار گنجي " نوشت: اكبر گنجي چه بخواهد و چه نخواهد يك ژورناليست زرد است. 
او حتي براي رد آيات قرآن مجبور شد آيات تورات را به نام آيات قرآن به خورد مخاطب دهد و جالب اينكه همه آنها را با ذكر سوره و آيه درج مي كند... گنجي گويا شعار محوري جنبش مبني بر اينكه "رأي من كجاست " را فراموش كرده است. آقاي گنجي با تمام احترامي كه براي شما قائليم، بهتر گاه خاموشي پيشه كنيد. هميشه حرف هاي نو زدن نشانه پيشرو بودن نيست. 
القاي سلامت انتخابات از سوي شما، تنها نتيجه اش برانگيختن سوءظن هاست تا شايعاتي را كه پيرامون شماست، باورپذير سازد. استناد شما به سخنان نبوي و تاج زاده و رمضان زاده، نه تنها صحت انتخابات را تأييد مي كند كه حتي مي تواند اعترافي باشد از سوي شما مبني بر سلامت و عدالت دادگاه ها. 
نويسنده بالاترين مي افزايد: "اگر باور كنيم انتخابات به دور از تقلب بوده، شعار رأي من كجاست چه اعتباري خواهد داشت و مگر نه اين است كه بر فرض قبول صحت انتخابات، بايد بر نتيجه آن گردن نهاد؟ پس اعتراض ما نيز مي بايست اعتراضي اقليتي بوده باشد كه رأي اكثريت را برنمي تابد و اين در هر نظام و مكتبي مردود است! " 
بالاترين در تحليل تحقيرآميز ديگري نوشت: اكبر گنجي خود شيفته است. او در افاضاتي، كل ادعاي جنبش سبز پس از انتخابات مبني بر تقلب و غيره را به راحتي زير سوال برد. 
گاه ما پاستوريزه مي شويم و همه درونيات خودمون رو نمي گوييم اما بنده بدون خود سانسوري مي گويم كه اكبر گنجي يك عقده گشا بيشتر نيست! ايشان مدتي اعتصاب غذاي خفني كردند بعد چون دوستانشان حمايتي نكردند و داد و فغاني سر ندادند، استاد بهشان بر خورد و كوچ كردند و رفتند. حالا هم در كمال عافيت نشيني همه چيز را كلهم اجمعين زير سوال مي برند. 
او ميرزا بنويس حجاريان بود در كتاب هايي كه نوشت و خيال كرد حالا بايد ليدر بشود! مهم اين است كه گنجي براساس يك توهم شخصي يك سري سوال مطرح كرده و آنها را چسبانده به ما. 
سايت ضد انقلابي خودنويس هم در حالي كه كاريكاتور 5 عضو اتاق فكر جنبش كذايي (مهاجراني، كديور، سروش، بازرگان و گنجي) را منتشر مي كرد كه با سردرگمي دست به شانه يكديگر گذاشته و عصاكش همديگر شده اند، درباره گنجي نوشت: نظر به اينكه تا پريروز سخنان كديور درباره "هم غزه هم لبنان " كم بود، امروز اكبر آقا مي گويد "كي؟ موسوي؟ ". 
مشكل اينجاست كه جمهوري اسلامي فقط چوب توي آستين گنجي كرد. اگر غير از اين مي كرد گنجي الان قشنگ ملتفت مي شد چي به چي است. وقتي يك آدم 50 كيلويي اعتصاب غذا هم بكند، تهش مي شود 30 كيلو. با كسر وزن دست و پا و شكم و...، لطفاً وزن كله ايشان را بدون مو حساب كنيد، محتويات كله پيشكش. 
نويسنده خودنويس مي افزايد: هيچ چيزي در جهان بي حساب و كتاب نيست. كيهان به گنجي مي گويد "اكبر پونز "، به خود من مي گويد "عليرضا-ر ". يارو مي گفت تو زندان به من تجاوز شده، يكي برگشت و گفت چطوريه ما رو كه بردن، گرفتن و زدن اما تو ادعاي ديگه اي مطرح مي كني؟!.... مجموعاً اگر يك نفر در جهان پيدا مي شد كه به صد من حرف هاي اينجوري گنجي همان يك غاز را هم نمي داد يا، طرف يك كمي مواظب حرف زدنش مي شد و چه بسا اصلاً حرف هم نمي زد، همان مي رفت با رفقا توي اتاق فكر كنار دستشويي فكرش را مي كرد. 
اما "آرش-س " همكار صداي آمريكا ضمن رد اظهارات اخير اكبر پونز مي نويسد: به نظرم او چيزي نگفته كه اين قدر شايسته اعتراض و توهين باشد. 
بگذاريد گنجي كار روشنفكري اش را بكند كه غرب هم از او پذيرفته است. فكر مي كنم با كم شدن حركت خياباني، براي دوستان بيكاري فراهم شده و حالا كه گنجي مطلبي نوشته، بقيه اين چنين واكنش نشان داده اند. من هم معتقد به پيروزي موسوي نيستم بخصوص كه باور دارم بخش اعظم تقلب و جابجايي آرا در مورد كروبي بوده است رأي دوره قبل معين (جامعه روشنفكري) را بگذاريد به حساب كروبي. 
سايت جرس نيز از گنجي گله كرده است؛ "اصولا اصرار بر اداي بي هنگام چنين سخناني مقدمات ايجاد ترديد در دل مخالفان را فراهم مي آورد. آيا اين خردمندانه و در شأن روشنفكري است؟ 
جرس در مطلب خود در عين حال دچار تناقض شد آنجا كه ابتدا مدعي شد " همه مي دانند كه كثيري سبزها كه به موسوي رأي دادند نه باوري به قانون اساسي دارند و نه با حكومت ولايت فقيه سرسازگاري دارند " و در ادامه ادعا كرد " در جنبش سبز كمتر كسي سخن از به طاق كوبيدن قانون اساسي به ميان مي آورد بلكه همه هوشمندانه در پي اثبات خواسته هاي خود با تمسك به قانون اساسي هستند ". 
در اين ميان داريوش سجادي يكي از مخالفان خارج نشين، درباره سخنان گنجي نوشت: اظهارات گنجي درباره بلاموضوعي تقلب در انتخابات رياست جمهوري سال گذشته، نمونه اي است از صداقت ديرهنگام. او مطلب خود را به اظهارات عبدي و تاج زاده و رمضان زاده و محمد خاتمي و موسوي و كروبي مستند كرده و سپس پرسيده كه ادعا مي كنيد موسوي و كروبي 27 ميليون رأي آورده اند، آن 27 ميليون در روزهاي اعتراض كجا بودند؟ مشابه اين اظهارات را بنده هم در مصاحبه اي داشتم اما ظاهراً "سجادي " خار دارد! كه آن موقع حجم بالايي از ترشرويي متوجه اينجانب شد. 
اعتراف گنجي مبني بر عدم تقلب كه بر خلاف من، ابوذر جنبش ناميده مي شود كلاً نمي تواند نادرست باشد ولو آن كه سبزها سجادي را به خاطر همين سخنان، ملوث به هزار و يك اتهام كرده باشند. 
من آن موقع گفتم شما كه به احمدي نژاد مي گوييد "63درصدت كو، آن 24 ميليون ادعايي شما كجاست؟ نوشته من از جنس "ديدي گفتم "هاي معمول نيست. نكته مهم شهر آشوبي موسوي است. رفتار موسوي از او ميرحسين نويني مي سازد كه ديگر مانند سابق نمي توان او را دوست داشت. 
گزارش گروه "فضاي مجازي " خبرگزاري فارس