اخبار ويژه كيهان (24/011/1389) شكوه 22 بهمن به روايت يك رسانه ضد انقلاب

يك رسانه وابسته به ضدانقلاب خارج نشين، گزارش جالبي از راهپيمايي باشكوه 22 بهمن منتشر كرد.
روزنامه كيهان ستون اخبار ويژه صبح امروز خود را به موضوعات زير اختصاص داده است: 
* منوشه امير طاقت نياورد و لو داد 
منوشه امير، صهيونيست ايراني تبار- منوچهر ساچمه چي تهراني- و مدير كهنه كار راديو اسرائيل طي مقالهاي در سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي اعتراف كرد پروژه كاريكاتوري راهپيمايي 25 بهمن ريشه اسرائيلي دارد و تأكيد كرد كه موسوي و كروبي اگرچه ظاهراً براي حمايت از مردم مصر درخواست مجوز راهپيمايي كردهاند، اما قرار بود كه در صورت صدور مجوز، شعارها عليه رژيم اسلامي ايران باشد و حمايت اين رژيم از آشوب هاي مصر- منظورش همان خروش يكپارچه مردم است- محكوم شود! منوشه امير در اين يادداشت تأكيد مي كند كه جمهوري اسلامي به هواداران موسوي و كروبي(!!) اجازه راهپيمايي بدهد، مردم مصر و تونس خواهند ديد كه رژيم اسلامي ايران هيچگونه دستاوردي براي مردم نداشته است كه بتواند الگوي ساير ملت هاي مسلمان در منطقه باشد! 
يادداشت منوشه امير كه استيصال و عصبانيت از آن مي بارد، ترجمان گفتاري است كه طي چند هفته اخير، بارها از سوي مقامات بلندپايه آمريكايي و اروپايي و برخي كشورهاي عربي مطرح شده و كوشيده اند با سياه نمايي درباره جمهوري اسلامي ايران، مردم مصر و تونس و ساير ملت هاي مسلمان منطقه را از ادامه حركت انقلابي خويش عليه ديكتاتورهاي حاكم بازدارند و سرانجام پيروي آنان از الگوي انقلاب اسلامي را تيره و تار جلوه دهند! 
و اما، از سوي ديگر «جو بايدن» معاون رئيس جمهور آمريكا نيز در يك كنفرانس مطبوعاتي و راديو تلويزيوني در حالي كه مي كوشيد به اعتراض سناي آمريكا درباره چرايي غفلت كاخ سفيد و سازمان سيا از انقلاب مصر توضيح دهد، به درخواست موسوي و كروبي براي راهپيمايي 14 فوريه- 25 بهمن- در ايران اشاره كرده و با ابراز اميدواري نسبت به موافقت جمهوري اسلامي ايران با انجام اين راهپيمايي- بخوانيد كاريكاتوري- گفت؛ «اگرچه در ظاهر، قرار است تظاهرات روز دوشنبه 14 فوريه به پشتيباني از مردم مصر و خيزش سياسي آنها برگزار شود ولي شما -خطاب به سناي آمريكا- مي دانيد كه هدف واقعي آن ابراز ناخرسندي از رژيم اسلامي ايران و اعتراض به حمايت اين رژيم از شورش هاي مصر و تونس است»! 
اعتراف رسمي وزارت خارجه رژيم صهيونيستي و معاون رئيس جمهور آمريكا اگرچه لكه ننگ ديگري است كه در كارنامه سياه و نفرت انگيز سران وطن فروش فتنه 88 به ثبت مي رسد ولي بدون اين اعترافات صريح نيز معلوم بود كه درخواست مجوز براي راهپيمايي از سوي موسوي و كروبي نمي تواند آنگونه كه به ظاهر اعلام كرده اند براي حمايت از مردم مصر باشد، چرا كه خيزش و انقلاب مردم مصر و تونس ماهيت ضدآمريكايي و ضد اسرائيلي دارد و موسوي و خاتمي و كروبي در جريان فتنه 88 به وضوح نشان دادند كه مهره هاي تابلودار مثلث آمريكا، انگليس و اسرائيل هستند و در نقش ستون پنجم اين مثلث به ميدان آمده بودند. 
كساني كه روز قدس شعار «نه غزه، نه لبنان» سر مي دهند، روز مبارزه با استكبار به نفع آمريكا شعار مي دهند، روز عاشورا به ساحت مقدس حضرت امام حسين(ع) اهانت مي كنند، وجود مبارك حضرت صاحب الزمان(عج) را انكار مي كنند، از سوي نتانياهو به لقب «بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران» مفتخر!! مي شوند، اوباما، حمايت مالي، تبليغاتي و تداركاتي از آنها را وظيفه استراتژيك آمريكا مي داند، با منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها، كومه له، عبدالمالك ريگي، ماركسيست ها، ائتلاف مي كنند، مسجد آتش مي زنند، با قمه به هركه سمت و سوي اسلامي دارد حمله مي كنند و... چگونه مي توانند مدافع مردم مصر باشند؟ مردمي كه عليه تمامي اين پلشتي ها و جرثومه هاي فساد و تباهي قيام كرده اند. 
گفتني است موسوي و كروبي به وضوح مي دانند كه مجوز راهپيمايي به آنان داده نخواهد شد. چرا كه آنان اگرچه شناسنامه ايراني دارند ولي در جريان فتنه 88- و موسوي از مدت ها قبل- نشان داده اند، هويتي نه فقط غيرايراني بلكه غيراسلامي دارند، بنابراين بديهي است كه در هيچ كجاي دنيا ستون پنجم شناخته شده دشمن را بخشي از مردم آن كشور تلقي نمي كنند. 
اما، چرا سران فتنه علي رغم آن كه يقين داشتند به آنها مجوزي داده نمي شود، درخواست مجوز كرده اند؟! پاسخ اين سؤال پيچيده نيست، سران فتنه از اين طريق قصد داشته اند كه علي رغم آنهمه وطن فروشي و جنايت، كماكان خود را در شمار مردم ايران به حساب آورند و از سوي ديگر، آنگونه كه منوشه امير و جو بايدن به صراحت اعتراف كرده اند، اين درخواست نيز- مانند بقيه مراحل فتنه 88- ديكته اي بوده است كه به دستور آمريكا و اسرائيل نوشته اند تا به قول «جو بايدن» با سياه نمايي درباره ايران اسلامي، مردم مصر و تونس را- به زعم خود- در پيروي از الگوي انقلاب اسلامي دچار ترديد كنند! 
گفتني است كه طي هفته گذشته، سايت هاي ضدانقلاب و حامي فتنه 88 ضمن اعتراض به درخواست سران فتنه و به تمسخر گرفتن آنها بر اين نكته تاكيد مي ورزند كه وقتي مخالفت با اسلام و انقلاب و امام و شعارهايي نظير نه غزه، نه لبنان را در جنبش سبز(!) فرياد زده ايم، چگونه از هواداران مي خواهيم براي حمايت از مردم مصر كه همان ديدگاه هاي [امام]خميني[ره] را دنبال مي كنند، به صحنه بيايند؟! 
و بالاخره، ترديدي نيست كه اگر سران فتنه كمترين احتمالي مبني بر موافقت جمهوري اسلامي ايران با درخواست خود را مي دادند، هرگز چنين درخواستي را مطرح نمي كردند! 
از سوي ديگر، سايت هاي وابسته به فتنه در خارج كشور، تاكيد كرده اند كه هواداران جنبش سبز(!!) از نگاه مردم ايران، عوامل اسرائيل به حساب مي آيند، و در صورت حضور در خيابان به قصد ثواب از سوي مردم كتك خورده و به قول سايت بالاترين «بسيجي ها هرچه دق و دلي از آمريكا و اسرائيل دارند را بر سر هواداران موسوي و كروبي و خاتمي خالي خواهند كرد». 
* آقاي موسوي! ديگر از آن... نمي خوريم! 
تحرك اخير برخي دست اندركاران فتنه 88 (انتشار نامه درخواست مجوز راهپيمايي به بهانه حمايت از مردم مصر و تونس) با واكنش ها و ارزيابي هاي جالبي در محافل اپوزيسيون روبرو شد. 
برخي تحليلگران اقدام اخير موسوي و كروبي را اقدامي با صرف كاركرد تبليغاتي و در جهت كاستن از حجم توهين و تحقير رسانه ها و فعال اپوزيسيون ارزيابي كرده اند اما گروه ديگري از تحليلگران ضمن تاييد موضع از سر انفعال فتنه گران، معتقدند اقدام اخير كساني چون كروبي و موسوي ادامه سرويس دهي ناكام به آمريكا و اسرائيل است و آنها در حركتي كه كاملا ديكته شده است تلاش مي كنند افكار عمومي و رسانه هاي جهاني را از تمركز بر تحولات مهم كشورهايي نظير مصر و تونس و... منحرف كنند تا آمريكا و اسرائيل و اروپا بتوانند با دو شيوه «سركوب» و «سرقت»، قيام هاي ملتهاي مسلمان را مهار كنند. اين تحليلگران بر اين باورند كه غرب در شرايط بحراني فعلي، نگران اثرپذيري هرچه بيشتر ملتهاي مسلمان و برپاخاسته منطقه از جمهوري اسلامي ايران است و به همين دليل به مزدوران ميداني گوش به فرماني نياز دارد كه با حاشيه سازي در ايران، از اقبال رو به گسترش ملتها نسبت به جمهوري اسلامي بكاهند! اين طيف از مفسرين به اظهارات قبلي سران رژيم صهيونيستي كه از فتنه گران به عنوان پياده نظام ارتش اسرائيل و سرمايه بزرگ تل آويو ياد كرده بودند، استناد مي كنند. 
اما صرف نظر از اين ارزيابي ها آنچه در نوع خود طنزآميز و جالب توجه به نظر مي رسد، رويكردهاي متفاوت محافل ضدانقلاب نسبت به اقدام موسوي و كروبي است. در اين زمينه ارگان حلقه لندن- مرتبط با MI6 انگليس- با هيجان تمام مشغول داغ كردن حركت سرد و بي روح دست اندركاران داخلي فتنه است. كارشناسان عرصه رسانه البته «جرس» و كساني چون مهاجراني و ابراهيم نبوي را به عنوان پت و مت هايي كه سياه بازي «درازگوش تروا» را در آستانه 22بهمن 88 دامن زدند و اسباب ناسزاي اكثريت قريب به اتفاق محافل ضدانقلاب طي يك ساله بعدي را فراهم كردند، مي شناسند. به همين دليل براي ناظران بي طرف بسيار جذاب است كه ببينند طنزنويس ناموفق جرس در فقدان طراح به درد بخور، در كسوت مشوق اصلي خودنمايي خياباني ظاهر شود و هزاران كيلومتر آن سوتر از گود (در اروپا) به بقاياي فتنه سبز بدهد رهنمود عملياتي مبني بر اينكه به خيابان بياييد، ايميل بزنيد، شعار بدهيد و نااميد نباشيد. او به روش دون كيشوت، خود را فرمانده شبكه هاي ضدانقلاب تلقي كرده و به بي بي سي و صداي آمريكا و راديو فردا و فيس بوك و سي ان ان و فاكس نيوز دستور داده! كه در اين زمينه فعال شوند. اين در حالي است كه رسانه هاي غرب با علم به گروهان از هم پاشيده فتنه، حاضر نيستند براي چندمين بار روي اين جريان بازنده شرط بندي كنند. 
غير از رسانه هاي غربي، رسانه هاي اپوزيسيون نيز واكنش هاي خواندني بروز داده اند. در حالي كه يكي از كاربران «بالاترين» با اسم مستعار خطاب به هم قطاران ساده دل تر نوشته بود «اگر در تجمع نيامديد و فرصت را سوزانديد، ديگر [...] مي خوريد كه از اين به بعد گله و شكايتي بكنيد و خودم مي زنم توي دهنتون». 
كاربر ديگر اين گونه نوشت: دوستان خارج، لطفا ما را جوگير نكنيد. راست مي گوييد بياييد با هم دستگير بشويم و چماق بخوريم. پول بليط تون هم با من، ديگه جوگير نمي شوم. 
در اين ميان گروهك دو نفره فدائيان خلق كه توسط فرخ نگهدار و علي كشتگر اداره مي شود و پيوند كاملي با شبكه بي بي سي و حلقه جرس برقرار كرده، ضمن بيانيه اي ابراز وجود كرده و ضمنا از اقدام موسوي حمايت كرد. گروهك هاي ورشكسته ديگري چون منافقين و اتحاد جمهوريخواهان و سلطنت طلبان هم به بهانه اعلام حمايت از اقدام موسوي و كروبي، نام و امضاي خود را در قالب بيانيه ها و مصاحبه هايي منتشر كرده اند. 
با اين حال «ف. م سخن» كسي كه پيش از اين در گويانيوز تصريح كرده بود «من از اين به بعد غلط بكنم مطلبي بنويسم كه كيهان به آن استناد كند»، به خاطر شدت ناراحتي از بي عملي فتنه گران، توبه خود را شكسته و نوشت: بسيار زشت است وسط هيجان سياسي، از عقل و تعقل سخن به ميان آوردن اما نقش نويسندگان غيروابسته در اين هنگامه غوغا چيست؟ آيا بايد دنبال هيجان جماعت- آن هم از نوع كاذب اينترنتي- به راه افتاد و بر عقل سليم قلم كشيد؟ اينها را چرا مي گويم؟ به خاطر اينكه مطمئن هستم اين فضا فردا به يأس منتهي خواهد شد. نبايد بيش از اين دچار هيجان شويم. ما ضربه سختي از احساساتي گري و هيجان زدگي خورديم. 
* شكوه 22بهمن به روايت يك رسانه ضد انقلاب 
يك رسانه وابسته به ضدانقلاب خارج نشين، گزارش جالبي از راهپيمايي باشكوه 22 بهمن منتشر كرد. 
اين رسانه كه توسط شماري از روزنامه نگاران زنجيره اي فراري و مقيم آمريكا و اروپا مديريت مي شود، به نقل از يكي از عناصر فعال در فتنه سبز نوشت: روز جمعه 22 بهمن از روي كنجكاوي به ميدان آزادي رفتم. وقتي با موسسه كرايه اتومبيل تماس گرفتم، فرد پشت خط گفت خيابان هاي اطراف مسير بسته است و نمي توانيم سرويس به شما بدهيم. با قطار مترو رفتم. هر چه به ايستگاه آزادي نزديك تر مي شديم، واگن شلوغ تر مي شد. وقتي قطار به ميدان توپخانه كه ايستگاه مركزي مترو تهران است رسيد، جمعيت واگن ها دو برابر شد، به نحوي كه احساس خفگي به آدم دست مي داد. وقتي قطار به ايستگاه آزادي رسيد، مسافران به طرف خروجي رفتند، اما ازدحام در حدي بود كه خروج جمعيت چند دقيقه طول كشيد. وقتي به خيابان رسيدم، متوجه شدم كه شلوغ بودن خيابان باعث كندي حركت مسافران در پله هاي ايستگاه شده بود. 
گزارشگر «خودنويس» مي افزايد: ازدحامي كه در خيابان آزادي مشاهده مي كردم، برايم يك تجربه جديد بود. تصميم گرفتم از پل عابر پياده عبور كنم تا از آن بالا اطراف ميدان آزادي را تماشا كنم. جاي خالي نبود و كله هاي مردم همه جا را سياه كرده بود. به علت زيادي جمعيت حدود شش دقيقه طول كشيد تا به پايين پله هاي آن طرف پل رسيدم. در پياده رو يك گوشه خلوت را پيدا كردم و همان جا ايستادم. صداي سخنان احمدي نژاد از بلندگوها پخش مي شد. تلاش كردم به طرف ميدان آزادي بروم، اما بقيه همچنين قصدي داشتند و راهي به جلو پيدا نكرديم. ايستادم تا سانديس خورها را تماشا كنم اما اشتباه فكر مي كردم. مردم آمده بودند تا دلشان را راضي كنند. بسياري از جمعيتي را كه ديدم، افراد عادي بودند و با ميل و اراده خودشان به آنجا آمده بودند. من تا پيش از اين تصور مي كردم فقط كساني كه ريش و چادر دارند يا كارمند سازمان هاي دولتي هستند در اين مراسم ها شركت مي كنند. من فكر مي كردم خيلي ها به خاطر سانديس مي آيند. من فكر مي كردم همه الكي مي آيند كه آمده باشند، اما همه اشتباه بود. 
وي همچنين نوشت: كساني كه من روز 22 بهمن در خيابان آزادي تهران ديدم، مردم ايران بودند. كساني كه صبح تا شب در تاكسي و اتوبوس و مترو و مغازه ها و ادارات و دانشگاه آن ها را مي بينم و از كنارشان رد مي شوم. كساني كه مي ديدم، ملت ايران بودند.امسال برخلاف سال گذشته جمعيت بيش تري به ميدان آزادي رفته بودند. اما چطور اين اتفاق افتاد؟ پرسشي را از خودم و شما مي پرسم و آن اينكه «چند درصد از جمعيت ميليوني كه در خيابان آزادي حضور داشتند مانند من در سال 88 طرفدار جنبش سبز بودند ولي بعد در شرايطي قرار گرفتند كه احساس افراد فريب خورده را داشتند؟ كساني كه هنوز نمي خواهند قبول كنند كه بازيچه قدرت نمايي گروه هايي شدند كه حتي با يكديگر اتحاد ندارند، براي روز 25 بهمن برنامه ريزي مي كنند. كاش آن ها روز 22 بهمن 89، حاضر مي شدند و تعداد خودشان را با جمعيتي كه مي ديدند، مقايسه مي كردند. آنها سال گذشته در حالي ايده اسب تروا را مطرح كردند كه مي گفتند آخرين راهپيمايي 22 بهمن را رقم خواهيم زد، اما 365 روز بعد شلوغ ترين راهپيمايي 22 بهمن برگزار شد و من خودم شاهد آن بودم.» 
اين عنصر فعال در فتنه سال گذشته، گزارش خود را با اين جملات به پايان برده است: ما فريب كساني را خورديم كه بر سر رسيدن به قدرت با يكديگر نيز اختلاف داشتند و مردم را سپر خودشان كردند و وقتي همه چيز خراب شد، به خانه هايشان برگشتند و به سادگي مردمي كه باورشان كرده بودند، خنديدند. راهپيمايي 22 بهمن امسال نه مشت محكم به دهان استكبار جهاني بود، نه شيطان بزرگ و نه انگليس [!]. 22 بهمن امسال (...)بزرگي بود به كساني كه تصور مي كردند ملت ايران فقط كساني بودند كه فريب آن ها را خوردند و هرگز ديگران را به حساب نياوردند. راهپيمايي 22 بهمن امسال را سانديس خورها برگزار نكردند. آن ها مردم بودند. مردمي كه تا امروز توسط مهاجراني و نبوي و موسوي و كروبي فيلتر شده بودند تا ديده نشوند. 
يادآور مي شود پايگاه اينترنتي خودنويس يكي از رسانه هاي ضدانقلابي فعال در عرصه آشوب طلبي و راديكاليزم به شمار مي رود. اين رسانه ضد انقلابي، در مطلب ديگري سرنگوني مبارك در روز 22 بهمن را مورد اعتراض قرار داده و نوشته است: آقاي مبارك! انصاف نداشتي، تقويم هم نداشتي؟ همه دوست داشتيم كناره گيري مبارك نه در روز 22 بهمن بلكه كاش در روز پيش يا پس از آن پيش مي آمد تا اين موفقيت نيز همچون انقلاب 32 سال پيش ايران، به سود حاكمان جمهوري اسلامي قابل مصادره نباشد. اما مبارك تقويم هم نداشت.