دو غزل زیبا از آثار «سارا جلوداریان»

« ميتواني مهربان باشي »
با سپاس و تقدیر فراوان از شاعر عزیز کشورمان سرکار خانم سارا جلوداریان که این دو غزل زیبا و ماندگار خود را خدمت ما ارزانی داشتند.
« ميتواني مهربان باشي »
تو ميتواني بيش از اينها مهربان باشي
خورشيد باشي، ابر باشي، آسمان باشي
مثل هواي بچگي، معصوم و ناآرام!
مثل بهار چارده ساله، جوان باشي
از لهجهات پيداست اهل سادگي هستي
خوبست با تنهايي من، همزبان باشي
اي ماه پيشانيترين اسطورة خلقت!
تو ميتواني لوح زرين زمان باشي
اي شاهكار عشق! اي شيرينترين فرهاد!
بايد رديف مثنويهاي جهان باشي
حالا كه نامت در غرور موجها جاريست
بايد خودت سرچشمة آب روان باشي
يعني رفيق روزهاي سخت دلتنگي!
يعني شريك دردهاي ديگران باشي
هركس در اين دنياي خاكي، قصهاي دارد
پس سعي كن تا برگ آخر، قهرمان باشي...
« سپيدترين »
دارم شروع ميشوم از چشمهاي تو
جريان گرفته است تنم، زير پاي تو
انگار در زمين و زمان، ثبت ميشود
پيوند دستهاي من و دستهاي تو
چيزي نمانده است كه با هم يكي شويم
چيزي نمانده است بميرم براي تو
من شاعرم ولي نه به اندازة تو و-
موسيقيِ بدون كلامِ صداي تو
من شاعرم ولي به خدا، كم ميآورم
در پيشگاه عرصة بيانتهاي تو
اي خالقِ سپيدترين حجلة جهان!
آغشتهاند خون مرا با حناي تو
اي سرزمينِ مادريِ رودخانهها !
اي هر چه هست، پهنة جغرافياي تو
اين روزها عزيزترين دوستان من
بو بردهاند حال مرا از هواي تو...